نوشته شده توسط : بابک د
راه های صحیح برخورد با مردان غیرتی

در زندگی با افرادی مواجهه شده‌اید که خود را غیرتی می‌دانند، به اصطلاح رگ غیرتشان می‌گیرد.  یا بالعکس کسانی که بویی از غیرت نبرده‌اند آیا وجود این صفت در مردان خوب است یا بد؟

 

غیرت یكى از صفات و ویژگى‌هاى طبیعى انسان است و هر كس به صورت غریزى و فطرى از آن برخوردار است. وجود این صفت باعث آن مى‌شود كه آدمى از آنچه كه دوست مى‌دارد و یا وظیفه محافظت از آن بدو سپرده شده است ، نگاهبانى نماید . غیرت، صفتی لازم برای حفظ و حراست از کیان خانواده است اسلام عزیز مدلی از روابط میان محرم و نامحرم را طراحی کرده که به صلاح زندگی است و آن را از آفات جدی حفاظت می‌کند لذا مومن باید غیور باشد و نسبت به این مرزها حساس باشد. به نظر می‌رسد یکی از دلایل ناهنجاری های امروز بی غیرتی مردان است. اما نباید فراموش کرد غیرت نیز حد و مرزی دارد.

در اهمیّت بحث غیرت در خانواده گفتنى است كه امام صادق (ع) در این زمینه مى‌فرمایند : « مرد براى اداره منزل وخانواده خود به سه خصلت نیاز دارد كه اگر هم به طور طبیعى آنها را نداشته باشد ، باید خود را به تكلّف در آنها وا دارد : خوش رفتارى ، گشاده دستىِ سنجیده ، وغیرت بر حفاظت از آنها » .(میزان الحكمه،ج 5 ،ص97 )

 

كلمه‌اى كه در تعریف غیرت مرد در خانواده مناسب به نظر مى‌رسد حساسیت است . به این معنا كه غیرت نوعى حساسیت است حساسیتى كه از مسۆولیت برخاسته است زیرا هر كس كه نسبت به چیزى مسۆولیت دارد باید نسبت به آن حساسیت هم داشته باشد . در نظام خانواده نیز مسۆولیت مرد نسبت به همسرش ، غیرتى است كه مرد نسبت به همسر خود دارد و زمانى این نوع غیرت ممدوح است كه با اعتدال همراه گردد . توضیح اینكه غیرت مرد نسبت به همسر و فرزندانش امرى فطرى ، ضرورى و در واقع برخاسته از ایمان و تعهد او بوده و مادامیكه حالت افراطى نداشته باشد جزء شاكله مسۆولیت مرد است .

 

خانمها نیز طالب غیرت مرد خویشند و مى‌خواهند همسرانشان نسبت به وضع آنها حساس باشند . اصولاً خانمها از مردى كه نسبت به وضع لباس و پوشش آنها بى تفاوت باشد ، ناراضى‌اند . ناگفته نماند این حساسیت مرد تا زمانى از جانب بانوان نوعى دوست داشتن ، محبّت و حمایت تلقى مى گردد كه در حد معقول باشد . اگر از راه اعتدال خارج شده و به سوى افراط و تفریط گرایش یابد ، مذموم خواهد بود و به بدگمانی منفی تبدیل می‌شود ، به گونه‌اى كه مى‌توان چنین گفت :

 

حد و حدود غیرت تا جایى است كه 1 – از روى بدگمانى ، 2 – همراه با سخت‌گیرى و 3 – براى كسانى كه خود اهل مراقبت‌اند ، نباشد است مگر آن كه به قراینى خلاف آن ثابت شود .  بسیارى از بانوان خود حریم خویش را رعایت مى كنند و در این صورت حساسیت نشان دادن بیشتر آثار منفى به دنبال خواهد داشت.

 امام علی (ع) در سفارش به فرزند خود امام حسن (ع) فرمود: «از غیرت نا به جا [نسبت به زنان] بپرهیز که آن، زن سالم را به بیماری و پاکدامن را به بدگمانی (اندیشه گنهکاری)، می‌کشاند. (نهج البلاغه، نامه 31)

 

حال اگر غیرت مرد زیادتر از حد معمول شد چگونه با آن برخورد کنیم حجت الاسلام شهاب مرادی به زیبایی به بیان این امور پرداخته است:

1- زن می‌تواند یک بار وقتی حال هر دوشون خوب  بود و بیرون از منزل  با او در این باره گفتگو کند و محترمانه و بدور از هیجان از خودش دفاع کند در «هفت هشت کلمه یا نهایت دو سه جمله! نه یک سخنرانی انقلابی» در آن چند کلمه با ادبیات خودش  شبیه به این را بگوید:«من پاک و مومن و عفیفم. غیرت تو را می‌پسندم  و برخی کنترل ها را -اگر بدبینی اش غیرمستقیم است- و یا سوءظن های تو را -اگر واضح تهمت زده- را اهانت بزرگی به خودم تلقی می‌کنم. اما بروز خشم فقط حال ما را بدتر می‌کند و گره را پیچیده تر و محکم تر. تو را دوست دارم -این جمله حکمِ یک ترجیع بند را دارد. فراموشش نکنید- تو حق داری و می‌توانی از من در مورد برنامه هایم سوال کنی. اما انتظار دارم دقت کنی این پرسش ها، چک کردن و پلیس بازی نشود. من و تو هر دو محترمیم و همدیگر را دوست داریم و باید مراقب تصویرِ محبوب خود، در ذهن یکدیگر باشیم.»

 

2- مهم ترین عملکرد زن در این روند ایجاد حس حمایت، اطمینان و امنیت در همسرش است. عبادت هایت را مخفی نکند بگذارد  شوهر او را مکرر در حال نماز و دعا ببیند. این ریاء نیست، او غریبه نیست.

 

 

3- زن مراعات رفتار با نامحرم را بیش از پیش در دستور کار قرار دهد. ارتقاء نوع پوشش و حجاب و کنترل برخی از عادات و آداب و رسوم خانوادگی در هر حالی موثر است. پوشش ظاهری و طریقه ی آداب و معاشرتش با دیگران به ویژه آقایان را با دقت و بدون هیچ گونه سوء تعبیری انجام دهد.

 

4- داشتن صفحه در فیس بوک و چت و پیامک بازی در هر نوعش با هر کسی! مخرب این اطمینان است. از هر فعالیت اجتماعی‌ای، مهم تر؛ حفظ این زندگی است.

 

5- بدون اعلام وصول پیام بدبینیِ مرد، زن مخفی کاری نکند و در مسیر اطمینان سازی، شفاف سازی حرکت کند. او را در جریان کارهای عادی روزانه بگذارد، نه به عنوان گزارش دادن بلکه به عناوین مختلف از اینکه “چون میدونم نگرانم می‌شی” و “راستی میدونی که امروز باید برم دکتر…” و یا هماهنگی “من ظهر با مامان می‌خواهم بروم خونه خاله معصومه… شما می‌تونی عصر بیایی اونجا دنبالم؟” و مهم ترینش” اجازه گرفتن از شوهر”.

 

6- دوری از بحث و جدل  و توجه  به موضوعات عاطفی و … .

 

7- تمام این امور باید با آرامش و صبر و مهربانی انجام شود تا لایه های شک و تردید به مرور از ذهن همسر پاک شود.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 59
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
توصیه هایی به دختران و پسران برای روابط عاشقانه

 باید تا حدودی حد و مرز ها بین دختر و پسر رعایت شود خوب این داستان مشترک بسیاری از رابطه‌های عاشقانه این است که فردی را می‌بینیم که ظاهر و رفتارش به دلمان می‌نشیند و سپس احساس می‌کنیم دوست داریم بار دیگر هم او را ببینیم.

 

در واقع حدس می‌زنیم شاید بتوانیم یک رابطه عاشقانه را با او تجربه کنیم اما هنوز اطمینان نداریم. فقط یک احساس مبهم و خام شکل گرفته است. این مرحله یکی از مهم‌ترین زمان‌های عشق است. زمانی است که هنوز عشقی شکل نگرفته اما خیال‌پردازی در مورد عشق وجود دارد. بسیار پیش می‌آید که انسان‌ها خود را با واقعیت رابطه رویاروی نمی‌کنند و در این مرحله شاعرانه و خیال‌پردازانه می‌مانند. در تب و تاب معشوقی می‌سوزند که او بی‌خبر از احساس آنهاست. تصویری شورانگیز و پر از مهربانی از یک لبخند یا یک نگاه معشوق در ذهن نقش می‌بندد و دستمایه خیال‌پردازی‌های دور و دراز عاشقانه می‌شود.

 

یکی از آسیب‌های عشق، گسستگی از واقعیت رابطه و سیر در دنیای خیال است. پدر و مادر‌هایی که اجازه رابطه مشروع و تحت‌نظارت، در چارچوب قانون و اخلاق اسلامی را با جنس مخالف به فرزندانشان نمی‌دهند، گاهی این مشکل را پیچیده‌تر می‌کنند. باید قبول کنیم که عشق اگر صرفا در عالم خیال باشد، خطرناک می‌شود. رابطه، موهبتی است که انسان‌ها را وارد دنیای واقعیت‌ها می‌کند. بیشتر جانفشانی‌ها (شما بخوانید خودآسیبی‌ها) برای  عشق به‌وسیله کسانی انجام می‌شود که عشق را در عالم خیال تجربه کرده‌اند، نه در یک رابطه واقعی. رابطه به ما این مجال را می‌دهد که از خیال‌پردازی‌های موهوم عاشقانه نجات پیدا کنیم. حال این سوال پیش می‌آید که چقدر در رابطه خودمان را به دیگری نزدیک کنیم؟

 

خیلی وقت‌ها ممکن است پس از یک ملاقات احساس کنیم که چیزی که نامش «عشق» است، در ما شکل گرفته و بخواهیم آن را ابراز کنیم. فرستادن پیامک عاشقانه پس از اولین ملاقات یکی از این رفتار‌هاست؛ رفتاری که مصداق از سر دیگر بام فرو افتادن است. عشق، دلدادگی در یک فیلم هندی نیست، عشق نزدیک شدن عمیق دو انسان به یکدیگر است. این نزدیک شدن به شناخت و مطالعه فرد دیگر نیاز دارد. آنهایی که زودهنگام و پیش از شناخت کافی ابراز عشق می‌کنند، کسانی هستند که عشق را جدی نمی‌گیرند. آنها افراد خودمحوری هستند که به خودشان و نیاز شخصی‌شان به عشق ورزیدن توجه می‌کنند، نه به شکل‌گیری یک رابطه عمیق و منحصربفرد عاشقانه و انسانی.

 

آسیب جدی‌تری که ممکن است در عشق پیش بیاید، نزدیک شدن زودهنگام و ناسنجیده جسمانی است. متاسفانه در جامعه ما هر دو سر طیف دیده می‌شود؛ هم آنهایی که آنقدر از برقراری رابطه واقعی خودداری می‌کنند که عشقشان خیالی و مجازی می‌شود، هم آنها که ناسنجیده و زودهنگام وارد رابطه جسمانی می‌شوند. عشق ارتباط دو انسان در سطح دو جسم نیست، عشق ارتباطی عمیق و ماندگار است که در سطوح عمیق‌تر روان انسان‌ها شکل می‌گیرد. درست است که یک عشق طبیعی با تمایل‌های جسمانی همراه است اما لازم است این ارتباط بسیار با احتیاط و سنجیده تا زمان حصول اطمینان از پیدایش یک عشق راستین به تعویق افتد. یکی از آسیب‌های عشق، بی‌اهمیت دانستن آن و برخورد با آن به‌عنوان یک پدیده سطحی از سر ولنگاری و سهل‌انگاری است ایمدوارم این مطالب تا حدودی به اطلاعات شما درباره ازدواج و حد و مرزها کمک کرده باشد.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 59
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
توصیه های مهم به دختران جوان برای خواستگارهای خلافکار

خلاف کار بودن تعریف گسترده ای اما وقتی درباره ازدواج صحبت می کنیم، خلاف کار بودن به معنی انجام رفتارهای پرریسک، خارج از عرف، آسیب رساننده به خود و دیگران و غیرقانونی است.

 

خواستگار خلافکار

خواستگار سابقا خلافکار، کسی است که پیش از این معتاد بوده، سابقه جرایم اجتماعی، قانون گریزی یا زندانی شدن داشته یا سوء شهرت دارد و دیگران قبلا او را به عنوان یک شخص ضداجتماعی، خشن یا مزاحم و شر می شناختند اما حالا او و خانواده اش معتقد اند که دگرگون شده و دیگر خلاف نمی کند. چطور باید به چنین خواستگاری اعتماد کنید؟ آیا می شود با این مرد زندگی مشترک را شروع کرد؟معیار خاصی برای مشخص شدن این که آیا خواستگار شما کارهای خلاف را کنار گذاشته است یا خیر و آیا واقعا تصمیم جدی برای ازدواج دارد یا نه، وجود ندارد.

بنابراین هر دختری باید موقعیت شخصی، خانوادگی، اجتماعی و تحصیلی اش را با موقعیت خواستگارش بسنجد و به این نتیجه یا آگاهی برسد که خواستگارش حداقل معیارهای او را دارد یا نه.

 

چگونه متوجه خلافکار بودن خواستگارتان شوید؟

یکی از معیارهای مهم برای موفقیت در یک زندگی، نحوه آشنایی دختر و پسر است. نحوه آشنایی دختر و پسر به 2 صورت خواستگاری رسمی یا دوستی است. مدت زمان و نوع آشنایی با پسر، قبل از جواب دادن قطعی به او، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. درباره پسری که قبلا کارهای خلاف انجام داده است، این نکته قابل تامل است که او در زمان انجام کارهای خلاف از شما خواستگاری کرده است و این نکته را خودش به شما گفته است یا شما بعد از مدتی آشنایی، متوجه سوابق او در انجام کارهای خلاف شده اید. اگر شما متوجه خلافکار بودن او شده اید، در صداقت و رو راستی او باید شک کرد.

 

چند وقت است که خواستگارتان خلاف نکرده است؟

اگر به این نتیجه رسیده اید که پسر مورد علاقه تان، به خاطر شما حاضر است تمام کارهای خلافی را که در گذشته مرتکب شده است کنار بگذارد، به مدت زمان دوری او از انجام کارهای خلاف توجه کنید. در این مرحله باید ببینید که چند روز یا چند ماه از زمان دوری خواستگارتان از کارهای خلاف می گذرد و آیا در این مدت او کاملا اصلاح شده است یا گاهی تمایل او به خلاف در رفتار و گفتارش به وضوح دیده می شود. گاهی فرد خلافکار که مدتی از انجام کارهای خلاف دور بوده است، به محض قرار گرفتن در موقعیت خلاف دوباره مرتکب جرم می شود؛ بنابراین این نکته را هم باید بررسی کنید که خواستگارتان توان کنترل خودش را در چنان موقعیت هایی دارد یا نه. به طور کلی گفته می شود فرد برای طی دوران پاکی (از خلاف یا اعتیاد) باید حدود 5سال را در نظر بگیرد. در واقع باید 5سال بدون هیچ گونه اشتباه، خطا یا بازگشت به روش قبلی بگذرد تا بتوان گفت او دیگر آدم سابق نیست.
 
نوع کارهای خلافی که خواستگارتان مرتکب شده است، بسیار مهم است. اگر خواستگار شما فقط برای تفریح یا خود نمایی در بین دوستان نابابش کار خلاف می کرده است با انجام حرفه ای خلاف های سنگین به منظور کسب ثروت و… متفاوت است

 

آیا اعضای خانواده خواستگارتان خلافکارند؟

هم کفو بودن و داشتن تناسب خانوادگی در همه ازدواج ها از اهمیت بالایی برخوردار است. به طور مثال، اگر بیشتر اعضای خانواده خواستگارتان اهل خلاف هستند این توقع که همسرتان به خاطر شما و بعد از ازدواج، با آن ها رفت و آمد نکند، فرض محال به نظر می رسد؛ بنابراین توجه به آبروی خانوادگی و موقعیت اجتماعی خانواده همسر برای جواب دادن به چنین خواستگاری بسیار بااهمیت است و قابل کتمان نیست. یک نکته قابل ذکر دیگر هم، میزان آمادگی خانواده شما برای پذیرش فرد خواستگار به عنوان داماد است. توجه داشته باشید که در صورت پذیرش نشدن چنین فردی، مجبور به ترک خانواده خود خواهید شد که از دست دادن حمایت خانواده شما را دچار مشکلات زیادی خواهد کرد.

 

آیا خواستگارتان شغل دارد؟

نوع کارهای خلافی که خواستگارتان مرتکب شده است، بسیار مهم است. اگر خواستگار شما فقط برای تفریح یا خود نمایی در بین دوستان نابابش کار خلاف می کرده است با انجام حرفه ای خلاف های سنگین به منظور کسب ثروت و… متفاوت است. نوع شغل همسر آینده تان بعد از ترک کارهای خلاف هم باید بررسی شود و تا حد امکان شغلی نباشد که او را در موقعیت انجام کارهای خلاف قرار دهد.

 

آیا مطمئنید که در آینده پشیمان نمی شوید؟

برای جواب دادن به چنین خواستگارهایی از مشورت با پدر و مادر غافل نشوید و به جای محور قرار دادن آتش عشقی که در شما ایجاد شده است، تلاش کنید با تفکر بیشتر تصمیم منطقی بگیرید تا در آینده پشیمان نشوید. دخترهایی که تازه در سن ازدواج قرار گرفته اند، توجه داشته باشند که آن ها معمولا در حال حاضر خواستگارهای دیگری دارند یا در آینده خواهند داشت، بنابراین می توانند شرایط آن ها را با یکدیگر مقایسه کنند. صرف عاشق بودن برای خوشبختی در زندگی کافی نیست و برای داشتن زندگی سالم و مناسب، علاوه برعشق ملزومات دیگری نیز وجود دارد.

 

یک نکته مهم

افراد خلافکار که رفتارهای ضد قانون، ضد اخلاق و ضد عرف دارند، عموما جزو شخصیت های ضداجتماعی دسته بندی می شوند. شخصیت های ضد اجتماعی افراد جامعه ستیزی هستند که توانایی مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی را ندارند، به حقوق دیگران تجاوز کرده و مرتکب رفتارهای مجرمانه می شوند. این افراد به طور ناگهانی اقدامات شان را انجام می دهند و برای آینده فکر و برنامه ریزی ای ندارند. فریبکار، دروغگو، پرخاشگر و بی احتیاط هستند و به خاطر این رفتارها عذاب وجدان ندارند. آنها خود را محق می دانند که به هر روشی به خواسته شان دست پیدا کنند حتی اگر به دیگران صدمه وارد کرده یا حقوق آنها را پایمال کنند. زندگی با یک شخصیت ضداجتماعی به معنی دم به دم با خطر و غافلگیری و بی قانونی دست و پنجه نرم کردن است و این افراد حتی همسرشان را هم از اعمال مجرمانه، آسیب زدن و پایمال کردن حق شان مستثنی نمی کنند.

 

ضد اجتماعی ها جزو مبتلایان به اختلال شخصیت به حساب می آیند و این یعنی که به سادگی درمان نمی شوند. در واقع اگر خواستگار شما یک خلافکار ضداجتماعی باشد، احتمال این که بتوانید با او خوشبخت شوید یا او را روزی به دور از هرگونه خلاف ببینید بسیار ضعیف است. مگر آنکه دوره های طولانی درمان را نزد یک روانشناس و یک روانپزشک بگذراند و خودش واقعا تمایل داشته باشد از این جلسات نتیجه بگیرد و تغییر کند.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
با این تست میزان علاقه همسرتان را به خود دریابید

آيا مانند روزهاي اول، همسرشان به آنان توجه مي‌كنند يا خير؟ و اين ارتباط 2 طرفه است. به عبارتي ممكن است هم مرد چنين حالتي داشته باشد و هم زن! حال اگر مي‌خواهيد بدانيد كه همسرتان، شما را از صميم قلب دوست دارد يا خير، اين تست‌ها را پاسخ بدهيد تا به احساس همسرتان نسبت به خود آگاه شويد!

1- آيا در كارهاي خانه همراه شماست؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

2- آيا با مهرباني شما را در حل مشكلات ياري مي‌كند؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

3- آيا براي داشتن رابطه‌ها با شما سازگار است؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

4- آيا در طول سال به شما هديه مي‌دهد؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

5- آيا در بحث‌هاي فاميلي و خانوادگي از حقوق شما دفاع مي‌كند؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

6- آيا شده در برخوردها به شما حق بدهد؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

7- آيا در صحبت‌ها بيشتر از خاطرات تلخ مي‌گويد يا خاطرات خوب؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

8- آيا تا به حال شده از خود انتقاد كند؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

9- آيا در هفته، زماني را براي با هم بودن مي‌گذارد؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

10- آيا در جمع، از شما تعريف مي‌كند يا بي‌تفاوت به گفته‌هاي ديگران گوش مي‌دهد؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

11- آيا زماني كه برايش كاري انجام مي‌دهيد، قدرشناسي مي‌كند؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

12- آيا وقتي شما خسته مي‌شويد به شما توجه مي‌كند؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

13- آيا زماني كه شما وارد خانه مي‌شويد، با شما مهربان برخورد مي‌كند؟

 

الف- سعي مي‌كند ب- بله ج- خير د- گاهي اوقات

 

پاسخ‌ها:

 

* اگر 9 پاسخ «گاهي اوقات» داشته باشيد، بهتر است به رفتار خودتان توجه بيشتري كنيد.

 

* اگر 10 پاسخ «خير» داشته باشيد، بهتر است هر چه زودتر با يك مشاور خانواده تماس بگيريد و براي حل مشكلات اقدام كنيد.

 

* اگر 8 پاسخ «گاهي اوقات» داشتيد، نشان مي‌دهد كه او سعي در ابراز وجود دارد، به شرطي كه بيشتر او را درك و محيط خسته و شلوغ ذهن او را ترميم كنيم، تا انرژي بيشتري كسب كند و شاهد بهروزي در زندگي شويد، همه چيز به شما بستگي دارد.

 

* اگر 7 پاسخ «خير» داشته باشيد، بايد كاري انجام دهيد تا توجه او را جلب كنيد، پس از مدتي، شاهد تغيير رفتار او خواهيد شد.

 

* اگر 6 پاسخ «بله» بود، يعني كه او شما را دوست دارد، اما بايد بيشتر يكديگر را درك كنيد.

 

* اگر 10 تا 13 پاسخ «بله» بود، به اين معني است كه رابطه خوب و سالمي در پيش گرفته‌ايد پس در حفظ آن بايد بيشتر تلاش كنيد.

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 66
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
می خواهید مرد آینده تان چگونه باشد؟

پیش از خواندن این چند خط، بار دیگر مردی که همیشه آرزو داشته‌اید به خواستگاری‌تان بیاید را توصیف کنید. آیا آرزوی شما بودن در کنار همسری پولدار، باهوش و موفق است یا اینکه ترجیح می‌دهید کنار مردی خندان و شوخ‌طبع که سالیان دراز زنده می‌ماند و تنهای‌تان نمی‌گذارد، زندگی کنید؟ شاید خواندن این مطلب و باخبر شدن از یافته‌های پژوهشگران بتواند تصویر شما از مرد رؤیایی زندگی‌تان را کمی تغییر دهد و به شما در انتخاب همسری ایده‌آل در میان خواستگاران کوتاه‌قد و بلندقدتان کمک کند.

 

قدبلندها باهوش‌ترند

برای موفق شدن همیشه به تلاش شبانه‌روزی نیاز نیست؛ پس تصور نکنید برای داشتن همسری موفق باید مردی سختکوش را که بیشتر ساعت‌های روز به کار کردن مشغول است، انتخاب کنید. از نظر محققان کافی است ژن‌ها با او همکاری کنند تا بدون تلاش بیش از اندازه چند پله از دیگران جلوتر باشد. محققان می‌گویند بلندقدها از کسانی که قدشان از اندازه متوسط کوتاه‌تر است، باهوش‌ترند، درحالی‌که پژوهش‌های قبلی ثابت کرده بودند در میان دوقلوها، قلی که بلند قد است هوش بالاتری دارد و از خواهر یا برادر دیگرش بیشتر پول در می‌آورد، این بار محققان موضوع را روی دیگر افراد مطالعه کردند و دریافتند قد بلندها بیشترا از قد کوتاه‌ها در کارشان موفق‌ترند و از آنجا که هوش بالاتری دارند، بیشتر درآمد کسب می‌کنند.

 

قدبلندهاعاشق زنان باهوش می‌شوند

اگر می‌خواهید فرزندی باهوش داشته باشید، آرزو کنید مردی بلند قد به خواستگاری شما بیاید. همان‌طور که گفتیم مردهای بلند قد هوش سرشارتری دارند و قطعا نمی‌توان سهم IQ  پدر را از بهره هوش که کودک به ارث می‌برد، نادیده گرفت. اما محققان می‌گویند مردهای قد بلند نه تنها تیزهوش‌ترند، بلکه حاضر به ازدواج با هر خانمی هم نمی‌شوند و تنها شریکی را برای زندگی‌شان انتخاب می‌کنند که هوشی بالاتری دارد. پس اگر مردهای بلند قد به خواستگاری شما می‌آیند خوشحال باشید، چراکه با یک تیر دو نشان  زده‌اید؛ هم همسری باهوش را انتخاب کرده‌اید و هم نسبت به بالا بودن بهره هوشی خودتان مطمئن شده‌اید.

 

قدبلندهابیشتر گزیده می‌شوند

قد بلند بودن همیشه یک موهبت به شمار نمی‌آید. همین معیار که از زیبایی ظاهری گرفته تا پول و موفقیت را برای صاحبانش به همراه می‌آورد، می‌تواند به زیان صاحبانش هم تمام شود. شاید ندانید که نوعی از پشه‌های گزنده اسکاتلندی عاشق نیش زدن آدم‌های قد بلند و البته سنگین وزن هستند. محققان می‌گویند آدم‌های درشت بیشتر ازاصلی‌ترین قربانیان این پشه هستند چراکه بدن‌شان حرارت بالاتری دارد، چرب‌تر است و دی‌اکسید کربن بیشتری را تولید می‌کند و این پشه اسکاتلندی هم شیفته همین موادی است که از بدن آدم‌های قد بلند بیرون می‌آید. البته بررسی‌های دیگری ثابت کرده‌اند که اگرچه بیشتر قد بلندها از کلنجار رفتن با حشرات شکایت می‌کنند اما به طور کلی کمتر با خطر مرگ و میر به طور کلی روبه‌رو هستند و بیماری‌های قلبی، سکته یا احتمال خودکشی کمتر تهدیدشان می‌کند.

 

قدبلندها اعتماد به نفس بیشتری دارند

گفتیم که بلند قدها بیشتر پول در می‌آورند و جایگاه شغلی بالاتری هم دارند. از نظر محققان تنها بخشی از این موضوع به هوش بالای آنها بر می‌گردد و بخش اصلی این موفقیت به دلیل نگاه متفاوت دیگران به افراد بلند قد اتفاق می‌افتد. از نظر محققان افراد به توانایی کسانی که قد بلندتری دارند بیشتر اعتماد می‌کنند و خود این افراد هم به‌دلیل موفقیت‌های مالی و ارتباطی که  به‌دست می‌آورند، اعتماد به نفس بیشتر و احساس خوشایندتری دارند.

 

بلند قد و موفق یا کوتاه و بامزه؟

محققان می‌گویند قدبلندها در کارشان موفق هستند و به قول قدیمی‌ها دست به هر چیزی که می‌زنند طلا می‌شود. بعضی دیگر از محققان می‌گویند شوخ‌طبعی در قدکوتاه‌ها بیشتر است.آیا این ادعاها درست است؟

 

عادل فردوسی‌پور یک قدبلند کاربلد

برای ایمان آوردن به فرضیه کاربلد بودن قدبلندها، کافی است از چند ماه دیگر دوشنبه‌ها پای برنامه نود بنشینید و رفتارهای «عادل فردوسی‌پور» را زیرنظر بگیرید. فردوسی‌پوری که سال‌هاست برنامه‌اش پرطرفدارترین برنامه ورزشی ایران است، موفقیت‌هایش را مدیون قد بلندی است که به او راه و رسم بالا رفتن از پله‌های ترقی را یاد می‌دهد.

او خوب می‌داند سراغ چه سوژه‌ای برود، چطور با مخاطبش بی‌پرده گپ بزند و از همه مهم‌تر، چطور خودش باشد.

 

مستربین قدبلند اما شوخ‌طبع

محققان می‌گویند شوخ‌طبعی در قدکوتاه‌ها بیشتر است. اما در این میان تکلیف مستربین 183 سانتی‌متری که سال‌هاست خنده را روی لب‌های مردم می‌نشاند چه می‌شود؟ نگاهی به ظاهر «رون آتکینسون» بیندازید. این کمدین که اغلب ما با ساخته‌ها و بازی‌هایش خاطره داریم، می‌گوید ادعای شوخ‌طبع بودن قدکوتاه‌ها ادعایی کاملا درست نیست.

شاید در میان کمدین‌هایی که مردم را در گوشه و کنار جهان می‌خندانند، قد کوتاه‌های بسیاری پیدا کنیم اما در دنیای طنز و کمدی چه کسی از مستربین موفق‌تر و مشهورتر است؟

 

استیوجابز یک قد بلند باهوش

 استیوجابز بخش عمده موفقیت‌هایش را مدیون قد 188 سانتی‌متری‌اش است. همه خالق محصولات آیفون را به‌عنوان کسی که تکنولوژی‌های دیجیتال و دنیای گوشی‌های هوشمند را متحول کرد، می‌شناسند. استیوجابز که حتی بعد از مرگش هم از او به عنوان یک کارآفرین موفق و مدیری نمونه یاد می‌کنند، می‌تواند پذیرش ادعای محققان را آسان‌تر کند.

گرچه چند سالی از مرگ او می‌گذرد، اما هنوز رقیبی برای ایده‌های نابش به میدان نیامده و او همچنان به عنوان یکی از باهوش‌ترین مردان در دنیای تکنولوژی شناخته می‌شود.

 

کوتاه قدها بیشتر عمر می‌کنند

شاید انتخاب همسری کوتاه قد کار شما را برای پوشیدن کفش پاشنه بلند در روز عروسی سخت و شما را از ظاهرتان در آن روز ناراضی کند، اما اگر قضا و قدر با شما یار بوده و چنین مردی را سر راه‌تان قرار داده، خوشحال باشید. محققان می‌گویند با انتخاب یک شوهر کوتاه قد، می‌توانید از حضورش تا سال‌های پیری در کنار خود اطمینان داشته باشید. بررسی‌ها نشان می‌دهند که مردهای کوتاه قد بیشتر عمر می‌کنند و اگر همسرتان کوتاه‌تر از 167 سانتی‌متر باشد، دلیلی برای نگرانی از بیمار شدن و از دست دادن او نخواهید داشت.

 

کوتاه قدها شوخ‌طبع‌ترند

اگر با گذشت هر روز از زندگی‌تان خموده‌تر و ناامیدتر می‌شوید و اگر گاهی احساس می‌کنید توان مقابله با چالش‌هایی که هر روز بیشتر و با قدرت بیشتری سر راه‌تان قرار می‌گیرند را ندارید، همسری کوتاه قد انتخاب کنید. از نظر محققان زندگی با یک مرد کوتاه قد نمی‌گذارد که خنده از لبان‌تان محو شود.

 آنها می‌گویند مردهایی که قدشان کوتاه‌تر است، شخصیت قوی‌تری دارند و شوخ‌طبع‌تر از همتایان بلند قدشان هستند. اگر نامزد شما از کوتاهی قدش ناراحت است و به دنبال درمان هورمونی این ویژگی می‌گردد، او را به کنار آمدن با کوتاهی ‌قدش راضی کنید و نگذارید با صرف هزینه‌های گزاف قدش را بلندتر کند چراکه محققان می‌گویند زندگی با مردهای کوتاه قد صفای بیشتری دارد و این افراد به‌خاطر شوخ‌طبعی ذاتی که دارند، بیشتر می‌توانند اطرافیان‌شان را خوشحال و راضی نگه دارند.

 

کوتاه قدها بدبین‌ترند

زندگی با یک کوتاه قد شما را شادتر می‌کند و نمی‌گذارد دنیا برای‌تان یکنواخت شود اما اگر تحمل بودن در کنار مردی را که مدام کنترل‌تان کند و به شما بی‌اعتماد است را ندارید، بهتر است مردی را انتخاب کنید که قدش از شما بلندتر باشد.

محققان می‌گویند آدم‌های قد کوتاه به اطرافیان‌شان اعتماد ندارند و وقتی با کسی که از آنها یک سر و گردن بلندتر است روبه‌رو می‌شوند، بیشتر دچار بدبینی و احساس ناخوشایند بی‌اعتمادی می‌شوند و روز به روز احساس بدتری نسبت به خود و دیگران پیدا می‌کنند.

 

كدام‌شان بيشتر در خطرند؟

فرقي نمي‌كند كه با مردي قد بلند ازدواج كنيد يا اينكه عاشق فردي كوتاه قد شويد. محققان مي‌گويند هر دوي اين افراد در كنار مزيت‌هايي كه به‌‌دلیل اندازه قدشان از آن بهره‌مند شده‌اند، با مشكلات جسمي هم دست و پنجه نرم مي‌كنند.

 

انسداد ريه

محققان ثابت کرده‌اند که قد کوتاه‌ها بیشتر در معرض خطر ابتلا به انسداد حاد ریوی قرار دارند. آنها می‌گویند همیشه نمی‌توانیم قد کوتاهی را ژنتیکی بدانیم و تغذیه مادر در بارداری و تغذیه کودک در سال‌های اول زندگی‌اش می‌تواند نقش موثری در بلند شدن قد او ایفا کند. از نظر محققان، مردانی که قدشان کوتاه‌تر از متوسط افراد اجتماع است، به احتمال بیشتری در کودکی تغذیه نامناسب داشته‌اند و همین موضوع که بر قدشان هم اثر گذاشته، می‌تواند آنها را به بیماری‌های مزمنی مثل انسداد ریه دچار کند.

 

ايست قلبي

از نظر محققان مردهای کوتاه قد از ژن طول عمر بهره‌مند هستند، اما بيماري‌هاي قلبي بيشتر از قدبلندها سراغ آنها مي‌رود. از سوي ديگر يافته‌هاي پژوهشگران نشان مي‌دهد مردان سالخورده‌ای که کم شدن سه سانتی‌متر یا بیشتری از قدشان را تجربه می‌کنند، به احتمال 68 درصد بیشتر از دیگران به‌دلیل مشكلات قلبي جان‌شان را از دست می‌دهند. گرچه بیشتر مردها با بیشتر شدن سن‌شان حدود 6/1سانتی‌متر قدشان را از دست می‌دهند، اما کسانی که با کاهش بیش از اندازه قد روبه‌رو می‌شوند باید از متخصصان برای درمان مشکلات‌شان کمک بگیرند.

 

لخته شدن بیشتر خون

 بيماري‌هاي جسمي تنها قد كوتاه‌ها را مبتلا نمي‌كند. محققان مي‌گويند لختگی خطرساز خون مشکلی است که بیشتر آدم‌های قد بلند را تهدید می‌کند. محققان می‌گویند مردان قد بلند به دلیل همین ویژگی ذاتی با خطری جدی برای سلامت‌شان روبه‌رو هستند. از نظر آنها احتمال اینکه خون در رگ‌های پا و دیگر نقاط بدن قد بلندها لخته شود پنج برابر بيشتر از ديگران است و از آنجا که بیشتر قد بلندها چاق هم هستند این مشکل تهدیدی جدی برای آنها به شمار می‌آید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 126
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
شناسایی موانع و مشکلات ازدواج جوانان

 قبول داریم. اما چرا ازدواج بین خیلی از پسرهایی که وضع مالی خوبی دارند هم دیر اتفاق می افتد؟
شاید باید بخشی از این مساله را در تغییرات فرهنگی و اجتماعی جستجو کرد. تغییراتی که گاهی تبدیل به موانع می شوند. بگذارید این طور بگوییم، تغییر نگاه جوان های امروزی به زندگی مشترک، تحصیلات بیشتر و رفاه بالاتر به خودی خود تغییر نگاه مثبتی است اما وقتی مانع از یک هدف بزرگ به نام ازدواج شود، تبدیل به تغییری آسیب زا می شود که باید آن را مدیریت کرد. مدیریت کردن، به معنی حذف یک نگرش یا ایده آل نیست. بلکه باید طوری آن را به کار بست که به اهداف دیگر صدمه نزند.در ادامه به بعضی موانع فرهنگی و اجتماعی ازدواج جوان ها اشاره می کنیم که شناخت آنها اولین گام برطرف کردن شان است.
 

 

1 – مشکلات خانوادگی
مشکلات خانوادگی یکی از موانع مهم ازدواج است؛ مشکلاتی همچون تفاوت سطح فرهنگی خانواده ها، افزایش سطح توقع خانواده ها در انتخاب همسر، کفیل یا سرپرست خانواده بودن پسر، بیماری والدین، آسیب های اجتماعی خانواده مثل فوت، طلاق، اختلاف والدین، اعتیاد و سوء سابقه. در این مورد، باید گفت که مساله به گونه ای نیست که به سادگی از کنار آن بگذرید. مشکلات خانوادگی به طور جدی می توانند روی زندگی مشترک سایه بیندازند و روابط زوج ها را بحرانی کنند.

 

 
2- سخت گیری در انتخاب
معیارها مرتبا به روز می شوند و دیگر کسی به دنبال شخص مناسب نیست. همه بهترین را می خواهند. پسرانی که به 40سالگی رسیده اند، برای ازدواج دنبال دخترانی که سن متناسب با آنها داشته باشد نمی گردند. بلکه هنوز زنی بیست و چند ساله را انتخاب می کنند. پسرانی که تحصیلات عالیه ندارند، به دنبال زنانی تحصیل کرده، اجتماعی و موفق می گردند. دخترانی که وضع مالی خانواده شان متوسط بود، انتظار دارند خواستگار ثروتمندی از راه برسد و رفاهی را برای آنها فراهم کند که پدرشان بعد از سال ها تلاش و کار نتوانسته برایشان فراهم کند و….این یعنی معیارها جا به جا شده و افراد بدون توجه به تناسب، انتخاب های سختگیرانه و رویایی دارند. انتخاب هایی که شاید به سادگی محقق نشود و سن ازدواج را بالا ببرد.
انصراف از ازدواج با عواملی همچون افزایش سطح تحصیلات و… مرتبط است. نتایج بررسی در ایران نشان می دهد که گرایش به تحصیلات صرفاً 2 تا 3 سال به افزایش میانگین سن ازدواج منجر می شود

 

3 -نداشتن خواستگار مناسب
مسئله تحول زندگی های کنونی به خصوص در شهرهای بزرگ، مهاجرت ها، گسستگی های قومی و فرهنگی و نبود ارتباط های محلی، باعث شده که فرصت های شناخت خانوادگی در بین خانواده ها کم شود؛ بنابراین خواستگارهای مناسب با شرایط خانوادگی دختران کم می شود. به خصوص که دختران امروزی بیشتر اجتماعی، مستقل و تحصیل کرده هستند و دیگر نمی توانند با چهارچوب های سنتی قدیمی ازدواج کنند. بنابراین به دنبال پسرانی هم کفو خود می گردند که شاید به سادگی پیدا نشوند.

 

4- مانع انگاری تحصیلات
انصراف از ازدواج با عواملی همچون افزایش سطح تحصیلات و… مرتبط است. نتایج بررسی در ایران نشان می دهد که گرایش به تحصیلات صرفاً 2 تا 3 سال به افزایش میانگین سن ازدواج منجر می شود. اما تحصیل و ازدواج، هیچ کدام مانع دیگری نیست، بلکه نوع انتخاب مانع است. پس با انتخاب صحیح فردی که تمایل دارد، همسرش تحصیلات بالا کسب کند و درک شرایط موجود در زمان تحصیل -از قبیل بیکاری، شغل پاره وقت، کم بودن اوقات فراغت و …- از جانب همسر و خانواده  او و نهایتاً پایین آوردن توقعات مادی و معنوی طرفین، می توان در زمان مناسب به ازدواجی پایدار دست یافت.

همچنین در دختران با تحصیلات بالا احتمال ازدواج با پسران هم ردیف -از لحاظ تحصیلی- پایین می آید و در صورت رعایت نکردن تناسب تحصیلی در انتخاب، ممکن است به تفاوت فکری و تفاهم کمتر در زندگی بینجامد. ازدواج های دانشجویی و ترغیب جوانان به ازدواج در دوران تحصیل، با تأکید بر تعدیل خواسته ها و توقعات فرد و خانواده از زندگی مشترک و اتخاذ تدابیر خاص می  تواند به حل عمده  این مشکل بینجامد.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 50
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
ازدواج های اینترنتی موفق خواهند بود یا نه؟

با ازدواج اینترنتی چه کار کنیم؟

آسیب شناسان اجتماعی در بررسی‌هایی که در این مورد صورت داده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایت‌های همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله می‌تواند به سوء‌استفاده‌های عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.هیچ وقت فراموش نمی‌کنم دختر و پسری را که به دلیل تمایل و کششی که نسبت به هم داشتند، فکر و ذهنشان در دانشگاه نزد هم بود. آن‌ها هیچ چیز به هم نگفته بودند اما پیوسته درصدد بودند تا راهی به دل و مسیری برای خواستگاری باز کنند تا اینکه دختر پا پیش گذاشت و به دفتر مشاوره دانشگاه مراجعه کرد و خواست تا واسطه صحبت آنان در مورد ازدواج شوند.

 

کمی پس از او پسر هم به همین منظور به همان دفتر مراجعه کرده بود و مشاور که خیلی خوشحال شده بود که این همه همدلی و هم داستانی ناگفته را مشاهده می‌کرد ناگهان گفت: اتفاقاً همان دختر هم از ما خواسته بود زمینه گفت‌و‌گویش با شما را فراهم کنیم و به شما علاقه نشان داده بود. اما همین حرف همه چیز را به هم ریخته بود.پسر که تاکنون مانند مجنون سایه به سایه دختر می‌رفت اکنون ناگهان دختر به نظرش موجودی بی‌‌حیا می‌رسید که قصد داشت خلاف رسم و رسوم و هول زده او را بقاپد!!!به همین دلیل تمام عشق و علاقه‌ای که نسبت به همکلاسی‌اش در خود احساس کرده بود ناگهان سرد شد و مانند کوه یخ به مشاور نگاه کرد و گفت: من چنین دختری را دیگر نمی‌خواهم!این ماجرا همیشه این فکر را به ذهن متبادر می سازد که البته مداخله غیرسنتی برای ازدواج جوانان امروز چنان که دکتر گلزاری هم اخیراً تأکید کرده است از ضروریات است اما اجرا، چگونگی و شیوه‌های آن بسیار مهم هستند و با توجه به ویژگی‌های فرهنگی جامعه ما مداقه فراوانی می‌طلبد.

 

گفت‌و‌گوی مجازی خوشبختی خیالی

نسترن و حمید در یک سایت همسر‌یابی با هم آشنا شدند. آن‌ها مدتی را در شبکه اجتماعی و چت روم با هم گفت‌و‌گو و تبادل عکس کردند و کم کم قرار و مدارهای واقعی شکل گرفت.نسترن در یک شهر بود و حمید در شهر دیگر و سایت همسر‌یابی هم ادعا می‌کرد کاملاً قانونی است.وقتی نسترن با حمید قرار می‌گذاشت حمید رنج سفر را بر خود می‌خرید تا به نسترن برسد و نسترن همیشه این حرکت او را حرکتی مردانه و عاشقانه تلقی می‌کرد تا این‌که این ارتباطات نزدیک و تماس‌های تلفنی که به وجود آمد و سرو صدا‌های آن طرف خط رفته رفته شک و شبهه را به زندگی نسترن وارد کرد.هروقت نسترن به حمید زنگ می‌زد سرو صدای بچه در خانه‌اش می‌آمد و یک بار می‌گفت بچه‌های خواهرم هستند و یک بار بچه‌های برادرش را مقصر این صدا‌ها می‌دانست.

 

بی‌دلیل وسط مکالمه قطع می‌کرد و وقت‌هایی بود که گوشی‌اش را خاموش می‌گذاشت.در مورد بحث ازدواج چندان جدی نبود و هر بار خواستگاری را به دلیلی عقب می‌انداخت تا بالاخره اعتراف کرد که همسری دارد که به مالزی رفته و آخرین مراحل طلاق را می‌گذرانند. از او فرزندی دارد که پیش مادرش است.اما همین‌ها هم واقعیت نداشت زیرا بعد‌ها با مراجعه نسترن و دوستش به شهر او و مراجعه به منزلش و تحقیق از همسایه‌ها مشخص شد که او با همسر و دو فرزندش دارد زندگی می‌کند و دلیل این‌که با دختری از شهر دیگر قول و قرار گذاشته به اعتراف خودش این بود که ازدواج‌شان بدون عشق بوده است و می‌خواسته عشقش را در شهری دیگر بیابد و به نسترن پیشنهاد زن دوم بودن داد که نسترن البته نپذیرفت زیرا می‌دانست طلاقی وجود نداشته و بارها به خاطر این موضوع همسرش با او دعوا کرده است.

 

صغری جلالی مشاور خانواده به کسانی که واقعاً می‌خواهند مشکل همسر‌یابی جوانان را حل کنند توصیه می‌کند برای این‌که یک سایت همسر‌یابی موفق داشته باشید و از خطرات احتمالی که به واسطه آن برای دختران و پسران جوان می‌تواند پیش بیاید جلو‌گیری کنید باید مدارک کاملی از دو طرف دریافت کنید و گزینه‌ای در سایت پیش‌بینی شود که با پرداخت مبلغی کارشناسان سایت درمورد طرف مقابل تحقیق مناسبی از محل کار، محل زندگی ودوستان و آشنایان شخص و حتی محل تحصیلش انجام دهند و مانند یک خانواده واقعی به جوان کمک کنند که راه درست را انتخاب کند.این سایت‌ها باید مشاوره حضوری و آنلاین و تست‌های شخصیتی مناسب هر دو نفر را انجام دهند و به آنان بهترین توصیه‌ها را بکنند. اگر چنین تحولی در سایت‌های همسر‌یابی ایجاد شود و نقش آن‌ها صرفاً زمینه آشنایی کسانی که به دلایلی قصد مخفی نگه داشتن حقایق را دارند نباشد، می‌تواند در ازدواج جوانان گام مؤثری بردارد.

 

جایگزین‌های خانواده

چه کسی، چگونه و با چه کیفیتی جای خانواده را می‌گیرد؟ وقتی معاون ساماندهی امور جوانان به این موضوع تأکید کرد که عملکرد خانواده باید توسط نهادهای دیگری در امر ازدواج تقویت شود و مراکز مشاوره و انواع دیگر مراکز تأثیر‌گذار در امر ازدواج فعال شوند بی‌شک نظرش تنها یک افزایش آماری با وسعت بسیار و عمق کم نبود.امروز مراکز بسیاری در امر ازدواج جوانان دخیل هستند اما هرگز کارکرد قوی خانواده را نداشته‌اندآنها بحث ازدواج را بسیار سطحی محدود به ایجاد زمینه مشاوره و آشنایی کرده‌اند و تا حد زیادی شناخت و بررسی خواستگار را بر عهده طرفین گذاشته‌اند.منصور- ح جوانی ۳۰ ساله است که با واسطه یک مرکز همسریابی به دختر ۲۷ ساله‌ای معرفی شد. او می‌گوید: هیچ کس نمی‌دانست که این دختر یک کلاهبردار حرفه‌ای است و کارش گرفتن هدیه و نفقه و نصف مهریه به خاطر عقد و بر هم زدن آن است.

 

منصور ادامه داد: سمیرا دختری که به من معرفی شد بسیار زیبا، باهوش، دلفریب و تحصیلکرده بود اما اصلاً قصد ازدواج نداشت و قصدش کلاهبرداری بود. او بعد از آشنایی از من هدایای زیادی گرفت و می‌گفت در خانواده ما رسم است که طلا هدیه ببرند. من تنها مشکلم این بود که خانواده‌ای نداشتم تا برایم دست بالا کنند و با معرفی یکی از دوستان که ازدواج موفقی داشت به این شیوه روی آوردم اما با دامی که سمیرا برایم پهن کرده بود و نقشه‌ای که با دوستش برایم کشیده بود فقط جیبم را خالی کرد.او گفت: من که با او عقد بودم به منزل او رفته بودم و دوستش در خانه بود می‌خواستم بروم اما بسیار اصرار کرد و گفت سریع برمی‌گردد. در این اثنا دوستش خودش را به من تحمیل کرد و ناگهان دستش را به گردن من انداخت و این دقیقاً زمانی بود که سمیرا ناگهان به خانه برگشت و حتی عکس مرا هم با گوشی موبایلش گرفت و به من گفت این سند خیانتکاری توست که حتی لحظه‌ای نمی‌شود تو را تنها گذاشت و من از تو طلاق می‌خواهم و باید مهریه‌ام را هم بدهی.

 

بعد از یکی دو سال اتفاقی به یکی از دوستان برخوردم که او هم دقیقاً با این شیوه توسط همین دختر اغفال شده بود. اما دیگر کار از کار گذشته بود و اثری از او نبود.وی به جوانان توصیه می‌کند: اگر می‌خواهید از وساطت یک سایت، یک مرکز همسر‌یابی یا حتی یک دوست در عوض خانواده استفاده کنید حتماً تحقیق و بررسی زیادی در مورد فردی که معرفی می‌شود انجام دهید و فکر نکنید چون یک مرکز معتبر شخصی را معرفی کرده است دیگر همه چیز او تضمین شده است.

 

کارکرد‌های فراموش شده خانواده

وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج می‌رسیدند این تأهل آن‌ها بود که به ایشان تشخص می‌داد و داشتن فرزند بود که زن را به یک زن کامل و مرد را به یک مرد کامل عیالوار تبدیل می‌کرد.
صغری جلالی مشاور و روانشناس در این زمینه می‌گوید: وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج می‌رسیدند، شغل پدری و حمایت خانوادگی و مهارت‌های خانه‌داری و فرزند‌داری شان توسط خانواده فراهم بود.مردها کار را از پدر یا دوستان پدران خود آموخته بودند و اگر کشاورز بودند ارمغان ازدواجشان قطعه زمینی بود که می‌توانستند برای خانواده خود کشت کنند و از همکاری با پدر هم سهم ببرند.اگر شهر نشین بودند و کار دولتی داشتند تشخص و درآمد آن کار چندان بالا بود که تمام خانواده به او احترام می‌گذاشتند نه مانند مشاغل دولتی امروز که بعضاً حقوقی کمتر از یک ساعت حق‌الزحمه کارگری ساده با تخصصی اندک و سوادی زیر دیپلم دریافت می‌کنند.

 

بنابراین این تشخص به جوانان نسل‌های قبل انگیزه هم می‌داد آنان وضع معیشتی مناسب، تشخص اجتماعی مناسب و جایگاه خانوادگی مناسب را از رهگذر ازدواج به دست می‌آوردند به علاوه این تنها راه ارضای نیازهای روحی و جنسی‌شان بود.این مشاور ادامه می‌دهد: امروز خانواده بعد حمایتی اندکی دارد، امکان اشتغال برای فرزندان را ندارد یا این امکان بسیار کمرنگ شده است، نمی‌تواند به فرزندان انگیزه ازدواج دهد زیرا در اثر مسائل اقتصادی جوانان راحت‌تر هستند که پول توجیبی بگیر والدین بمانند و از طرفی دیگر نمی‌شود مثل قدیم دختری از دختران فامیل یا همسایه را برای ازدواج به پسر پیشنهاد کرد، پسران امروز اغلب دنیا دیده‌تر از والدین هستند و دختران نیز زیر بار این‌که پدر حرف اول و آخر را می‌زند نمی‌روند بنا براین برای این‌که جلوی افزایش مشکلات خانواده گرفته شود باید نگاهی همه جانبه به مقوله ازدواج جوانان داشت و تنها با گسترش مراکز همسر‌یابی مشکل را پیچیده‌تر نکرد بلکه این مراکز باید ملزم به ارائه خدمات مورد نیاز و عمیق‌تر شوند و دولت نیاز اشتغال و معیشتی جوانان را رفع کند.

 

 

ازدواج اینترنتی خوب یا بد

هنوز زمان زیادی از قتل دختر جوانی که به سودای ادامه تحصیل در امریکا فریب پسری از آن سوی آب‌ها را خورده بود نمی‌گذرد. این دختر بر سر اشتباه خود و خانواده که به اندک اطلاعاتی که از جوان خواستگار داشتند اکتفا کرده بودند، جان خود را گذاشت اما ازدواج‌های موفق زیادی هم شکل گرفته است که مبنای رابطه آن دنیای مجازی بوده است.آسیب شناسان اجتماعی در بررسی‌هایی که در این مورد صورت داده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایت‌های همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله می‌تواند به سوء‌استفاده‌های عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.تحقیقات نشان می‌دهد ۸۰ درصد پسرها حاضر نیستند با دخترانی که قبلاً با آن‌ها رابطه صمیمی داشته‌اند ازدواج کنند و برای استفاده یا سوء‌استفاده جنسی به سایت‌های دوست و همسریابی مراجعه می‌کنند.

 

چون واقعاً قصد ازدواج ندارند و هدفشان فریب دختران است.بررسی درخواست‌های سایت‌های همسر‌یابی نیز نشان می‌دهد اغلب دختران قصد خود را ازدواج و اغلب پسران دوستی مطرح می‌کنند.با این همه فعالیت سایت‌های همسریابی در حال حاضر با امکانات منحصر بفردی چون آلبوم تصاویر، تالارهای گفت‌و‌گو و چت روم‌ها ادامه دارد و این اتفاقی است که در کشورهای اروپایی نیز شاهد شکل‌گیری و رواج آن هستیم اما مبنا در این ارتباطات در اروپا بیشتر صداقت است و این ناشی از فرهنگ درست سایت‌های همسریابی در آن کشورها است.اما در کشور ما هنوز فرهنگ استفاده مناسب از چنین فضایی وجود ندارد و به نظر می‌رسد این‌گونه‌ آشنایی در موارد بسیاری با دروغ و فریب همراه می‌شود و محل سوء‌استفاده برخی از افراد است که چیزی برای مخفی کردن دارند.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
تمایل به خودکشی از کجا نشأت می گیرد؟

«استیون فرای»، بازیگر انگلیسی، گفته ای زیبا درباره ی نحوه ی برخورد با بیماران افسرده دارد؛ «اگر کسی را می شناسید که افسرده است؛ لطفاً راه حل تان این نباشد که از او دلیلش را بپرسید. افسردگی پاسخی ساده به موقعیت بد نیست. فقط هست، مانند آب و هوای بد. تلاش کنید که تیرگی، بی حالی، ناامیدی و تنهایی را که در آن فرو می روند، درک نمایید. در سوی دیگر، وقتی از این مسیر خارج می شوند منتظرشان باشید. دوست بودن با کسی که دچار افسردگی است، کاری دشوار است، اما یکی از مهربانانه ترین، نجیبانه ترین و بهترین کارهایی است که می توانید انجام دهید.»

 

یادم هست یک بار کسی از من پرسید اگر بخواهم به کسی در موقعیت خودکشی توصیه ای داشته باشم، چه خواهد بود؟ گفتم درست است که حتماً موقعیتی سخت منجر به انتخاب دشوار او شده، اما به شجاعت بیشتری که زنده ماندن و حل کردن ماجرا می طلبد، فکر کرده است؟ تنوع دلایل دخیل در این انتخاب، نهی این عمل توسط ادیان و مذاهب مختلف، موقعیت حق انتخاب «مرگ خودخواسته» مانند تجربه «رامون سامپدرو» که بر اساس آن شاهکار «دریای درون» ساخته شده، باعث می شود که بحث هایی بسیار بر سر این موضوع وجود داشته باشد.

 

اخیراً دنیای هنر هفتم، بازیگر دوست داشتنی سینما «رابین ویلیامز»، را به دلیل خودکشی از دست داده است. همسر او به تازگی اعلام کرده که علاوه بر افسردگی حاد، ویلیامز در مراحل اولیه ی ابتلا به پارکینسون بود که این مورد اخیر، تنها پس از خودکشی او رسانه ای شد. هنرمندان زیادی در طول تاریخ هنر دست به خودکشی زده اند. پرسش این جاست که آیا میان افسردگی و نبوغ و تمایل به خودکشی می توان ارتباطی معنی دار برقرار کرد؟ در این پست، با دیدی علمی این موضوع پرداخته می شود که ارتکاب به خودکشی با چه احساسی همراه است.

 

یکی از جالب ترین شرایط روانی در دنیای پزشکی، اختلالی نادر به نام سندرم کوتارد (Cotard) است که قابلیت بازگشت هم دارد. از علائم اولیه ی این سندرم می توان به «توهم نفی» اشاره نمود. طبق تحقیقات صورت گرفته، بیشینه ی بیماران مبتلا به این سندرم کاملاً و بدون هیچ تردیدی، قانع شده اند که قبلاً مُرده اند. برخی از تحقیقات ثابت کرده اند که این سندرم احتمالاً به صورت یک تأثیر جانبی عصبی، در بیمارانی که داروهای aciclovir یا valaciclovir برای درمان هرپس یا مشکلات کلیوی مصرف می کنند، نمود می یابد. اما منشأ این بیماری، به زمان هایی بسیار دورتر از استعمال گسترده ی این داروهای مدرن باز می گردد. جولز کوتارد که متخصص مغز و اعصاب بود، در سال های ۱۸۸۰ برای نخستین بار وجود این بیماری را گزارش داد. این سندرم معمولاً با مشکلات تضعیف کننده ی دیگری نیز همراه است، مانند افسردگی حاد، شیزوفرنی، صرع، فلج یا عدم شناسایی چهره در آینه. یکی از بیماران توسط محققین چنین توصیف شده بود: زنی که کاملاً مطمئن بود که مرده است و در انتظار مراسم تدفین خود بود و می گفت که دندان و مو ندارد. داشتن چنین تصوری از فیزیک و چهره، طبعاً اعتماد به نفس را بسیار خدشه دار می کند.

 

ذهن کسی که آماده ی خودکشی است در درجاتی مختلف درگیر تمایل به رسیدن به آرامشی دائمی است. در مطالعه ی انگیزه ی افرادی که تمایل به خودکشی دارند، می توان دانست که این انگیزه اغلب به دلیل جنون آنی ناشی از احساسات شدید، و نه منطقی، بروز می یابد. در تفکرات فلسفی، جوانب مثبت و منفی شرایط به نحو بحرانی مورد ارزیابی قرار می گیرد. «روی بائومایشتر» در سال ۱۹۹۰ در مقاله ی روانشناسی خود نوشت: «خودکشی، فرار از خود است.» مسلماً مدل های تئوریک زیادی درباره ی خودکشی از زمان بائومایشتر مطرح گردیده است، اما هیچ یک به طور قطع اثبات نشده. این دانشمند توصیفی بی نظیر از مسیر دیدی به طرز غیرقابل تحمل خودخواهانه از یک شخص با تمایل واقعی خودکشی ارائه می دهد. طبق نظر این دانشمند، شش گام ابتدایی در تئوری فرار وجود دارد که در صورت محقق شدن تمامی معیارها، احتمال خودکشی به اوج می رسد.

 

امید است با کسب دانش در باب پدیدارشناسی خودکشی، هر یک از ما بتوانیم علائم ممکن ایجاد ایده ی خودکشی را، پیش از آن که بسیار دیر شود، در خود بشناسیم. به یاد داشته باشید که این ها، تمام حقایق را درباره ی کسی که می داند قصد خودکشی دارد، آشکار نمی سازد، لااقل در تظاهرات شناختی اولیه ایجاد ایده ی خودکشی. اگر چنین عقیده ای آزادانه نشر یابد، در این صورت باز داشتن بیمار از ارتکاب به خودکشی بیهوده است. حالا از دید دکتر بائومایشتر، سفری خواهیم داشت به ذهن فرد آماده ی خودکشی به این ترتیب، می توانیم ببینیم که آیا در این مسیر تاریک روان شناختی، بی آن که آگاه باشیم، گام گذاشته ایم یا خیر.

 

۱. سقوط از استانداردها

بیشتر کسانی که می خواهند خودکشی کنند، افرادی بوده اند که زندگی بهتری از حد متوسط داشته اند. نرخ خودکشی در جوامع با امکان زندگی بهتر برای شهروندان، در قیاس با جوامع در حال پیشرفت و در جدال برای رسیدن به آزادی های حداقلی، بالاتر است. این آمار، در فصول گرم سال یا در میان دانشجویان کالج که نمرات بالا و والدینی با سطح انتظار بیش از حد دارند، قابل توجه است.

 

بائومایشتر در این باره توضیح می دهد که چنین شرایط ایده آلی به این جهت احتمال بروز خودکشی را بالاتر می برند که بسیار بی دلیل استانداردهایی برای شادی فردی ایجاد می کند، بنابراین افراد احساساتی تر در پاسخ به عقب گردهای غیرمنتظره، دست به این عمل می زنند. وقتی شرایط دشوار می شود، افرادی که اغلب زندگی ممتازی داشته اند، زمانی دشوارتر را در مواجهه با شکست سپری می کنند. بنابراین، صرفاً فقر، یک فاکتور ریسک برای خودکشی شناخته نمی شود، اما سقوط ناگهانی از وضعیت مرفه به فقر، مستقیماً با تمایل به خودکشی در ارتباط است. یا مثلاً تجرد، فاکتور ریسک تمایل به خودکشی نیست، اما تغییر وضعیت از تأهل به تجرّد می تواند یک عامل خودکشی باشد. بیشتر موارد اقدام به خودکشی در زندان و بیمارستان های روانی، در ماه اول سکونت در آن ها رخ می دهد که به دلیل کاهش سطح آزادی است. نرخ خودکشی (در غرب) در جمعه ها به پایین ترین میزان و دوشنبه ها به بالاترین حد خود می رسد. به نظر بائومایشتر، این مورد این طور توضیح داده می شود که افراد آماده ی خودکشی آماده ی معجزه ای در تعطیلات آخر هفته هستند و وقتی چنین نمی شود با ناامیدی تلخی مواجه می گردند. بائومایشتر درباره ی نقش گام اول در بروز خودکشی می گوید: «ظاهراً میزان تفاوت میان استانداردها و واقعیت موجود برای آغاز روند خودکشی، ضروری است.»

 

۲ . به خود نسبت دادن

از دیگر گام های مؤثر در رسیدن به تصمیم خودکشی، انزجار از مواجهه با مشکلی است که در خود می یابیم. «محکوم کردن یا مقصر دانستن خود» دلیلی اصلی و ثابت در بروز این پدیده است. البته در ایده ی بائومایشتر، کمبود اعتماد به نفس، بالاترین نقش را در ایجاد میل به خودکشی ندارد، اما شماتت خود پدیده ای است که در مواجهه با گام قبلی در بسیاری افراد رخ می دهد. افرادی با اعتماد به نفس پایین، مردم گریز هستند. در حالی که چنین فردی در حال نقدِ خود است، در حقیقت دارد موقعیت خود را نسبت به دیگران نقد می نماید. بیشتر افراد مایل به خودکشی، ارزیابی منفی از خود دارند و در این تصور اشتباه هستند که دیگران اغلب بهترمد، در حالی که خودشان بد هستند. احساس بی ارزش بودن، شرم، گناه، بی کفایتی یا در معرض تحقیر واقع شدن، باعث تنفر افراد از خود می شود و در پاسخ به این احساس، آن ها بهتر می بینند که خود را از جامعه ی ایده آل محو نمایند. آن ها امیدی به ایجاد تغییر در خود نمی بینند. با این وجود که ممکن است خودآگاهانه این تمایلات شخصی را که توسط جامعه ای متعصب ایجاد شده، نفی نماییم، هنوز هم در ما نفوذ می کنند.

 

۳ . شناخت بالا از خود

«ذات خودشناسی، مقایسه ی خود با استانداردها است.» طبق نظر بائومایشتر، سنجش دائمی و نابخشودنی با آن چه از خود ترجیح می دهیم، شاید آن خودِ شادترِ غیرقابل بازگشت از گذشته، یا هدف شخصی که با شرایط کنونی حصول به آن ناممکن به نظر می آید، باعث بروز تمایل به خودکشی شود. شدت این تفکر در افرادی که مرتکب خودکشی شده اند، قابل اندازه گیری است. برای مثال، در زبانی که در یادداشت هایی که پیش از خودکشی از خود باقی می گذارند. یکی از محققینی که به طور تخصصی روی خودکشی تحقیق می کند، نوشته: «بهترین مسیر برای درک چرایی خودکشی، مطالعه ی ساختار مغزی یا مطالعه جامعه شناسی یا مطالعه ی بیماری های روانشناختی نیست، بلکه درباره ی مطالعه ی مستقیم احساسات انسانی در کلمات به جا مانده از اشخاصی است که خودکشی کرده اند.» در دهه های گذشته بیش از ۳۰۰ مطالعه روی یادداشت های به جا مانده از خودکشی صورت گرفته است که به دلیل ناسازگاری در نتایج، تصویری مخدوش از ذهن یک فرد آماده ی خودکشی ارائه می دهند، خصوصاً درباره ی انگیزه های بروز این عمل. برخی از افرادی که مرتکب خودکشی می شوند حتی انگیزه های خود را از این کار نمی دانند. حداقل آن که نامه ی خداحافظی شان را چندان صادقانه ننوشته اند.

 

بهترین مطالعات روی یادداشت های خودکشی، آن هاست که از برنامه های آنالیز متن برای شمارش تعداد واژه های خاص است. در مقایسه با یادداشت های جعلی خودکشی، یادداشت های دیگر از ضمائر مفرد اول شخص نوشته شده اند که نشانه ی خودآگاهی بالا است. آن ها به ندرت از ضمایر اول شخص جمع استفاده می کنند. نویسندگان این نامه ها اغلب از عدم صمیمیت، جدایی، درک نشدن، و مورد مخالفت قرار گرفتن سخن می گویند. دوستان و خانواده کمکی بزرگ برای این افراد هستند.

 

۴ . اثر منفی

به نظر می رسد احساسات منفی کوتاه مدت دخیل در خودکشی حالتی بحرانی تر از احساسات طولانی مدت تر دارد. «افسردگی می تواند به سادگی منجر به خودکشی شود و رها کردن این حالت می تواند به چند دلیل ناکافی باشد. البته، مبرهن است که اغلب افراد افسرده مرتکب خودکشی نمی شوند و همه ی افرادی هم که دست به این عمل می زنند، افسرده نبوده اند.» اضطراب که می تواند منتج از گناه، شماتت خود، محرومیت اجتماعی، طردشدگی و تأسف باشد مسیری معمول در اصل خودکشی است. قدرت ذهن انسانی می تواند در عین این که نعمتی بزرگ است، خطری جدی محسوب شود. نعمتی که باعث افتخار تجربه کردن می شوند و خطری که در مسیر ایده پردازی در بی نظیر بودن، حس بی نظیر دردناکی از شرم عدم توانایی در رسیدن به این هدف را منجر گردد.

 

تئوریسین های روانشناسی، خودکشی را یک تنبیه شخصی می انگارند، هر چند که بائومایشتر این نظریه را رد می کند. در نظر او، خودکشی به دلیل فقدان هوشیاری رخ می دهد تا درد روانی کمتری تحمل شود. بیشتر افرادی که قصد خودکشی دارند، تنها سه راه برای گریز از مهلکه ی دردناکی که در ان گرفتارند، می یابند: مواد مخدر، خواب و مرگ! طبعاً در نظر آن ها، آرامش نهایی در مرگ است.

 

۵ . ساختارشکنی شناختی

از دیدگاه روان شناختی، این مرحله جذاب ترین مرحله در مسیر ارتکاب به خودکشی است، چرا که نشان می دهد ذهن فرد آماده ی خودکشی تا چه میزان از شناخت روزمره ی ما دور است. با ساختارشکنی شناختی، دنیای بیرونی مفهومی ساده تر از آن چه که در ذهن ما است می یابد، اما نه در مفهومی مثبت.

 

در این حالت، همه چیز در فروپاشیده ترین حالت ممکن قرار دارد. زمان حال در این حالت به نحو آزاردهنده ای طولانی به نظر می آید. این به آن دلیل است که افراد آماده ی خودکشی دارای آگاهی بد یا اضطراب از گذشته ی نزدیک شده اند که می تواند به آینده نیز مرتبط گردد و به همین جهت سعی می کنند بدون حس خاصی در زمان حال متمرکز شوند.» در مطالعه ای جالب، افرادی که تمایل به خودکشی داشتند، زمان کنترل شده ی آزمایش را به نحو غلوامیزی طولانی توصیف کردند. بائومایشتر می گوید افراد متمایل به خودکشی، به شدت کسل شده اند. زمان حال برای آن ها پایان ناپذیر و ناخوشایند است. وقتی ساعت را نگاه می کنند، همواره از این شکایت دارند که چرا زمان چنین کند می گذرد.»

 

مطالعات نشان می دهد که این دسته از افراد، در اندیشیدن به اتفاقات آینده دچار مشکل هستند. به باور بائومایشتر، این حالت از آن جا ناشی می شود که مکانیسم دفاعی به فرد یاری می دهد تا با چنین شناخت و برداشتی از تفکر درباره ی شکست های گذشته و اضطراب آینده ای خالی از امید، رهایی یابد.

در مطالعات بائومایشتر، نقش تفکرات متعصبانه نیز در نظر گرفته شده است. تعصب نیز در یادداشت های خودکشی به خواننده منتقل می شود. مطالعات، کمبود کلمات ناشی از تفکر و استدلال را در یادداشت های خودکشی نشان می دهد. آن ها شامل نکات کم اهمیت تری مانند «فراموش نکن به گربه غذا بدهی» هستند. یادداشت های خودکشی واقعی به نحو شک بر انگیزی، خالی از افکار متافیزیکی هستند، در حالی که یادداشت های جعلی دارای چنین عباراتی هستند: «روزی خواهی دانست که چقدر دوستت داشته ام» یا «همیشه شاد باش.» در نامه های خودکشی واقعی، عناصر متعصبانه ی بیشتری دیده می شود تا در نامه های شبیه سازی شده. بائومایشتر این را چنین توضیح می دهد که ذهن در تلاش است تا به حالت آرمانی برگردد و حالت خاموش کننده ی احساسات را که توصیف کرده ایم، نفی کند.

 

۶ . عدم بازداری

این مرحله، داشتن صرفاً ایده ی خودکشی را از اجرای عملی آن، جدا می نماید. بائومایشتر توضیح می دهد که عدم بازداری رفتاری، برای غلبه بر ترس ذاتی از درد هنگام مرگ، مورد نیاز است. و سبب ناآگاهی از دردی می شود که برای عزیزان عزادار باقی گذاشته می شود. این حالت بر مفهوم «اشتباه بودن» خودکشی، تفکر در حس دردناکی که عزیزان متحمل می شوند، تأثیر می گذارد و آن ها را نادیده می گیرد. محققی نوشته ای جالب دارد که می گوید حتی در میان گروهی که همگی قصد خودکشی دارند، ارتکاب به آن بسیار به ندرت رخ می دهد. این علاوه بر میل واقعی به خودکشی، در ارتباط با «ظرفیت اندوخته برای خودکشی» است که مرتبط با رواداری به حداقل رساندن ترس از مرگ و افزایش حس درد فیزیکی است. البته داشتن سابقه ی تجربیات دردناک نیز در ارتکاب به خودکشی دخیل است.

 

مثلاً کودکی که مورد سوء استفاده ی فیزیکی یا جن.صی قرار گرفته است، قرار گرفتن در معرض مبارزه ی ناخودآگاهانه، سوء استفاده ی خانوادگی می تواند منجر به ایجاد دردهای فیزیکی شود که به ارتکاب به خودکشی منتهی می گردند. علاوه بر این ها، حالات ارثی ناآرامی، رواداری میان عدم ترس و درد فیزیکی بیشتر می تواند توضیح دهد که چرا عمل خودکشی می تواند در خانواده ای سابقه دار باشد. مطالعات نشان می دهد که عادت به درد در تمام روش های قدیمی خودکشی تعمیم نیافته بود، اما در روش منحصر به فردی که شخص برای کشتن خود استفاده می کند، وجود داشته است. مثلاً نیروهای ارتشی آمریکا اغلب از تفنگ برای خودکشی استفاده کرده اند، در حالی که افسران نیروی دریایی از حلق آویز کردن خود و افسران نیروی هوایی از پرتاب خود از مکانی بلند بهره برده اند.

 

در نهایت، تصویری زیبا از این پست در ذهن متبادر نمی شود. در حقیقت، امید بر آن است که اگر حس می کنیم چنین رفتارهایی را در خود یا عزیزان مان دیده ایم بدانیم چقدر به احتمال تفکر درباره ی خودکشی نزدیک شده ایم. نگاه علمی، دیدگاه را درباره ی این موضوع تغییر خواهد داد و داشتن یک دیدگاهِ درست است که می تواند تعیین کننده و تغییردهنده باشد.

به هر حال، همه ی ما می میریم، حتی اگر صد سال دیگر هم برای زنده ماندن وقت داشته باشیم، این عدد از دیدگاه جهان هستی بسیار ناچیز محسوب می شود. چه بهتر که این زمان اندک را به آگاهانه زیستن اختصاص دهیم و زندگی را با همه ی شیرینی ها و تلخی هایش تجربه کنیم.

پ ن: نویسنده ی این مقاله، «جس برینگ»، خود به سندرم کوتارد مبتلا بوده و برای سال ها، تجربه میل به خودکشی داشته است.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 76
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
ارتباط و نقش رنگ ها در ثروتمند شدن

در این مقاله شما با انواع رنگ ها آشنا شده و نقش آن ها در خلق و خو و خصوصیات اخلاقی ثروتمندان میاموزید

در اینکه رنگ به هزار و یک طریق بر زندگی ما اثر می‌گذارد. شکی نیست. چیزی که می‌پوشیم می‌تواند در ارائه تصویری از موفقیت و اعتماد به ما کمک کند. اگر می‌خواهید بیشتر بفروشید یا می‌خواهید احترام بیشتری به دست آورید پس باید به رنگ‌هایی که می‌پوشید، توجه کنید.

رنگ‌ها قدرتمندند و می‌توانند ما را مجبور به دیدن، شنیدن و چشیدن ‌کنند. دفعه بعد که ملاقات مهمی با مشتری دارید یا می‌خواهید پیغام مهمی را به طرف مقابل‌تان برسانید حتما به آنچه می‌پوشید توجه کنید. درک درست از معنی رنگ در کسب و کار ابزار ارزشمندی برای به‌دست آوردن روش‌های بازاریابی درست و ایجاد کسب و کار موفق است. ایده رنگ توسط بسیاری از شرکت‌های موفق دنبال می‌شود زیرا آنها معتقدند استفاده از رنگ می‌تواند اثرات چشمگیری بر ذهن و بدن داشته باشد. در کسب و کار اهمیت رنگ در چند چیز خلاصه می‌شود که با هم مرور می‌کنیم.

 

با زرد خلاق و پولدار می‌شوید!

این رنگ باعث تحریک ذهن و ایجاد خلاقیت می‌شود. این رنگ در اسباب‌بازی‌های کودکان بیشتر دیده می‌شود چون باعث کمک به فکر کردن و حرکت آنها می‌شود. رنگ زرد نشانه سرگرمی در ارائه خدمات و محصولات است. مانند قرمز، رنگ زرد هم برای جلب توجه مناسب است. اگر پیغام مهمی برای انتقال دارید یا محصول گرانی برای فروش به هیچ عنوان نباید از رنگ زرد استفاده کنید. رنگ زرد باید با دقت زیادی مورد استفاده قرار گیرد چون ممکن است تصویر منفی ایجاد کند. علاوه بر این رنگ زرد خردلی نیز چون رنگ کدری است معمولا در تبلیغات استفاده نمی‌شود.

 

رنگ سبز جاذب ثروت است

سبز با طبیعت در ارتباط است و برای انتقال پیام‌های زیست‌محیطی مناسب است. سبز همچنین رنگ پول است. در ایالات متحده و در کشور خودمان پول کاغذی به رنگ سبز تیره موجود است. این رنگ نشان‌دهنده رشد و سرزندگی است. از سوی دیگر در کسب و کار، سبز برای هر چیزی که مربوط به بهداشت و درمان باشد، سودمند است. از آنجا که سبز از ترکیب زرد و آبی به وجود آمده است مفهوم هر دو رنگ را که تفکر و صلح است با خود دارد.

 

رنگ قرمز درآمد را زیاد می‌کند!

اگر به افزایش درآمد فکر می‌کنید باید بدانید پوشیدن یک کت و شلوار ساده اما با رنگی خاص می‌تواند شما را تا آستانه میلیاردر شدن ببرد. با توجه به مطالعه‌ای که انجام شده خدمتکارانی که قرمز می‌پوشند معمولا انعام بیشتری دریافت می‌کنند. محققان دانشگاهی در جنوب فرانسه از پیشخدمت ۵ رستوران مختلف که لباس‌هایی در رنگ‌های سفید، سیاه، قرمز، آبی و زرد پوشیده بودند درخواست کردند کل انعامی که از ۷۲۲ مشتری در مدت ۶ هفته دریافت می‌کنند را محاسبه کنند.

آنهایی که قرمز پوشیده‌ بودند ۱۵ تا ۲۶ درصد انعام بیشتری از مشتریان مرد دریافت کرده بودند. هرچند رنگ قرمز تاثیری بر مشتریان خانم نداشت. محققان به این نتیجه رسیدند رنگ لباس یکی از ساده‌ترین و کم‌خرج‌ترین کارهایی است که می‌تواند در کسب و کار موثر باشد.

 

قرمز نشانه ریسک‌پذیری است

آیا افزایش درآمد با رنگ قرمز در مقاطع حرفه‌ای‌تر هم موثر است؟ تحقیقات می‌گوید رنگ مشکی ممکن است نشانه ایستادگی و صلابت زنان در جمع باشد اما در واشنگتن پوشیدن رنگ قرمز برای زنان اعضای کنگره به این معناست که آنها می‌خواهند در معرض دید دوربین‌ها باشند. به همین دلیل بسیاری از آ‌نها رنگ‌های قرمز، نارنجی و بنفش می‌پوشند. پوشیدن رنگ قرمز نشانه توجه و احترام است، ضمن آنکه نشان‌ می‌دهد فرد ریسک‌پذیری بالایی دارد. علاوه بر این مردان به رنگ قرمز پاسخ می‌دهند و این نشانه پیامی قوی است.

 

بنفش نشانه لوکس بودن است!

بنفش اغلب نشانه کیفیت بالاست. استفاده از این رنگ در صورتی که شرکتی خدمت یا محصولی را با هدف تامین رضایت مشتری ارائه می‌کند می‌تواند رنگ مناسبی باشد.

بنابراین در سازمان‌ها از این رنگ استفاده نمی‌شود. بنفش ثروت را به تصویر می‌کشد و وقتی با طلایی ترکیب می‌شود این تاثیر را چند برابر می‌کند. بنفش همچنین احساس لوکس بودن را ایجاد می‌کند و نشانه ارائه محصول با کیفیت است به‌ویژه وقتی با طلایی و نقره‌ای ترکیب می‌شود.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 78
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
چیزهایی که مغز را آزار میدهند

زندگی روزانه می‌تواند پر از چیزهای آزاردهنده‌ای باشد که آدم را به ستوه می‌آورد. از صدای بلند زنگ یک تلفن، گفت‌وگوهای پرسروصدای آدم‌ها، صدای هورت کشیدن سوپ یک نفر، تا انتظار … انتظار و انتظار برای رسیدن قطار یا پرواز هواپیمایی که تاخیر دارد.

جویی پالکا- از نویسندگان کتاب “دانش آنچه ما را آزار می‌دهد” – ، خبرنگار حوزه دانش و فن یک شبکه رادیویی در آمریکا به چند موردی پرداخته که تقریبا برای همه آدم‌ها آزاردهنده است.

او می‌گوید که این اتفاق‌ها می‌تواند در لحظاتی غیرقابل پیش‌بینی از زندگی رخ دهند.

 

چرا صدای ناخن روی تخته سیاه آزارمان می‌دهد؟

پژوهشگران معدودی به دنبال بررسی علمی صدایی بوده‌اند که با کشیده شدن ناخن روی چیزی مثل تخته‌سیاه تولید می‌شود. بعضی آدم‌ها نسبت به صدای کشیده شدن قاشق یا چنگال روی سطح یک بشقاب و داخل قابلمه هم حس مشابهی دارند.

به نظر می‌رسد که حس افراد نسبت به چنین صداهایی، ربطی به فرکانس این صداها ندارد، بلکه بیشتر ناشی از میزان “خشن” بودن صداست.

خشن بودن یک صدا، به کیفیت آن ربط دارد و این که دامنه‌اش در یک دوره مشخص چند بار به توالی، بالا و پایین می‌رود.

گفته می‌شود که هرچه این دامنه سریع‌تر و طوری تغییر کند که قابل پیش‌بینی نباشد، آزاردهنده‌تر خواهد بود.

 

اما سوال اینجاست که چرا چنین چیزی باید مخل آسایش ما باشد؟

یک ایده این است که صدای جیغ یک نوزاد (یا آدم بزرگسال) کیفیت یا همان خشونت مشابهی دارد. در نتیجه احتمال داده می‌شود که وقتی صدای کشیده شدن ناخن روی سطحی مثل تخته‌سیاه را می‌شنویم، همان حسی به ما دست می‌دهد که با شنیدن صدای جیغ یک نفر داریم؛ حسی که برایمان آزاردهنده است.

 

چه زمانی یک مکالمه تلفنی تحمل‌ناپذیر می‌شود؟

در دنیای مدرن، یک مکالمه تلفنی هم می‌تواند آزاردهنده باشد.

مغز ما فقط یک دریافت‌کننده منفعل صدا و مکالمات نیست. ما مدام در حال “گوش کردن” و شنیدن صداهای اطراف هستیم و مغزمان این صداها را ارزیابی می‌کند.

در واقع، در یک مکالمه، مغز با پیش‌بینی‌هایی که از لغات احتمالی بعدی دارد، دریافت اطلاعات مشخصی را انتظار می‌کشد.

وقتی با کسی در حال گفت‌وگو هستیم، به طور طبیعی و بدون آنکه حواسمان باشد، با ارزیابی وضعیت، کلمه بعدی طرف مقابل را از قبل در ذهن خود می‌سازیم. اما در یک مکالمه تلفنی، نمی‌توان چنین کاری کرد، چون فقط بخشی از داده‌های مورد انتظار مغز را دریافت می‌کنیم.

مغز ما در حال گوش دادن و گوش دادن است و ناگهان با یک “صخره شناختی” روبه‌رو می‌شود؛ جایی که می‌خواهد بداند کلمه بعدی چیست، ولی هیچ راهی برای دانستنش وجود ندارد، چون تلفن تنها ابزار ارتباطی ما با طرف مقابل است و مغز نمی‌داند آنسوی دستگاه دقیقا چه می‌گذرد.

 

چرا عشق زندگی‌مان می‌تواند آزاردهنده‌ترین فردی باشد که می‌شناسیم؟

هر خصیصه مثبت و پذیرفته اجتماعی، نکات و ویژگی‌های منفی هم دارد.

وقتی فردی به نظرمان نجیب و مهربان می‌رسد، به او علاقه‌مند می‌شویم، ولی همزمان، احتمالا هزینه اجتماعی این “مهربان بودن” را نادیده گرفته‌ایم. چون بقیه آدم‌ها هم به این ویژگی او واقفند و ممکن است بخواهند از آن سوءاستفاده کنند.

در نتیجه، بعد از آن که روزهای اول آشنایی سپری شد، به احتمال زیاد، از این که محبوبمان همیشه تا آخر وقت سر کار است یا می‌خواهد پیش دوست بدحالش برود، ناراحت می‌شویم.

کم‌کم در روزهای بعد، این ناراحتی جای خود را به آزار روحی می‌دهد و ناگهان درمی‌یابیم که عشق زندگی‌مان یکی از آزاردهنده‌ترین آدم‌هایی است که می‌شناسیم.

وضعیت مشابه وقتی رخ می‌دهد که به فردی تودار و صبور دل ببندیم و بعد، از این که او احساساتش را بروز نمی‌دهد، دلخور و شاکی شویم.

بحث اینجاست که وقتی در ابتدا با چنین افرادی قرار می‌گذاریم تا با آنها آشنا شویم، هزینه اجتماعی رفتارهای پسندیده‌شان را نادیده می‌گیریم، چون هنوز مست دیدارشان هستیم.

اما بعد، درمی‌یابیم که به همراه این رفتار خوشایند، هزینه‌ای اجتماعی وجود دارد و اینجاست که کم‌کم عشق زندگی‌مان “روی مغز و روان‌مان می‌رود.”

 

‘حرص درآوریم’ و برنده باشیم

بعضی وقت‌ها ورزشکاران به عنوان یک فن، سعی می‌کنند با بعضی رفتارهای آزاردهنده، حرص رقیبشان را درآورند و “روی اعصاب آنها بروند” تا کم‌کم عرصه بازی را از آن خود کنند.

مثال مشهور چنین کاری، در فینال جام جهانی ۲۰۰۶ میلادی رخ داد؛ وقتی که زین‌الدین زیدان با سر به سینه مارکو ماتراتزی کوبید و از بازی اخراج شد.

قبل از این حرکت، هر دوی آنها حرف‌هایی با هم رد و بدل کرده بودند و ماتراتزی توانست با حرف‌هایی تحریک‌کننده، اعصاب زیدان را به هم بریزد. می‌شود گفت که او به دنبال توهین به زیدان نبود، بلکه بیشتر حرصش را درآورد و نتیجه هم معلوم است.

روانشناسان می‌گویند که ورزشکاران تقریبا در تمام عرصه‌های رقابتی در حال چنین کاری هستند و سعی می‌کنند با رفتارهای “حرص‌درآر” کنترل امور را از دست رقیب خارج کنند.

 

کدام بخش مغز درگیر است؟

در یک پژوهش، به شرکت‌کنندگان گفته شد که در یک آزمون شرکت کنند. اما قبل از شروع آزمون، آزمایشگر شروع به شکایت کرد و گفت که آنها کارشان را به درستی انجام نمی‌دهند.

در واقع، آزمایش این بود که مشخص شود شرکت‌کنندگان بعد از این رفتار آزمایشگر چطور عمل می‌کنند.

در این وضعیت، بخشی از مغز که تحت تاثیر قرار گرفت و فعال شد، قشر سینگولیت قدامی بود که دروازه‌بان امور احساسی مغز خوانده می‌شود و مسیر ورود دریافت‌های احساسی به قشر مغز و در نهایت، واکنش انسان است.

در یک دوره‌ای، جراحان مغز و اعصاب، این بخش از مغز را با جراحی خارج می‌کردند. این کار بیشتر برای کاهش احساس درد در افراد انجام می‌شد، ولی مشخص شد افرادی که تحت این جراحی قرار گرفته‌اند، در موقعیت‌های مشابه، به اندازه دیگران حرص نمی‌خورند.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 70
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
آنچه درباره خواب دیدن نوزادان می خواهید بدانید

از دیدگاه کلاپارد” بروز آمرانه خواب قابل قیاس با یک غریزه است”. یک دوره کامل خواب شامل پنج مرحله است. مرحله یک مرحله خواب آلودگی، سستی و به خواب رفتن است. مرحله دو شامل خواب سبک است و مرحله سه مرحله گذار به مرحله عمیق است و مرحله چهارم مرحله خواب واقعی یا عمیق است.
 
مرحله پنجم مرحله ای است که به دلیل تفاوت امواج مغز و خصیصه های الکتروفیزیولوژیکی، به آن خواب متناقض می گویند. در خواب متناقض فرد دچار حرکات سریع چشم و سست شدن تنود عضلانی می شود.
 
بسیاری از خوابدیده ها در این مرحله اتفاق می افتد. خواب کودک و بزرگسال تفاوت هایی با هم دارند. از جنبه کمی، تفاوت آشکار در نیاز خواب کودک و بزرگسال دیده می شود.

 

 
یک نوززاد شبانه روز به طور متوسط ۱۶ الی ۱۷ ساعت می خوابد. با بالاتر رفتن سن به تدریج نیاز به خواب کم می شود. بین سیزده تا پانزده سالگی به ۸/۵ ساعت میرسد. میزان خواب در بزرگسالی تحت تاثیر تفاوت های فردی قرار می گیرد اما به طور متوسط ۶/۵ ساعت را به عنوان معیار خواب بهنجار در نظر گرفته اند. از حدود چهار ماهگی خواب شب و روز کودک از هم جدا می شود.
 
در حدود دو سالگی اغلب کودکان از خوابیدن اکراه دارند و در برابر خوابیدن مقاومت می کنند. بسیاری از آنها نیمه های شب بیدار می شوند و این بیداری همراه با اولین رویاهایی است که می بینند و اغلب کودکان از تاریکی و تنهایی شب اظهار ترس می کنند. خواب بعد از ظهر در حدود ۴ سالگی حذف می شود و مجموع خواب به تدریج کم می شود.
 

 

بیداری های شبانه تا دو ماهگی کاملا بهنجارند. در نخستین هفته های زندگی، آهنگ بیداری خواب از توالی چرخه های ۴۵ دقیقه ای تشکیل شده است. همزمان با کاهش طول مدت خواب شبانه، مدت زمان چرخه های آن طولانی تر می شود. و در بزرگسالی به ۹۰ دقیقه می رسد. تقریبا از حدود سه ماهگی به خواب رفتن نوزاد کمتر با پایان شیر خوردن ارتباط دارد.
 
در حدود نه تا دوازده ماهگی کودک نخستین مخالفت های جدی با خوابیدن را ابراز می کند. با تحکیم رابطه با مادر، اطمینان و آرامش کودک بیشتر می شود و راحت تر به خواب می رود.
 
در آغوش گرفتن، صدا، حرارت و تماس مادر خواب را مملو از یک بار عاطفی می کند و به نوزاد اجازه می دهد که راحت تر بخوابد. در واقع مادر یک “محافظ” واقعی خواب نوزاد است. اگر کودک در روابط محبت آمیز با والدین یا دیگر افراد مورد علاقه اش احساس ایمنی نکند به هنگام خوابیدن اضطراب او پا بر جا می ماند و در به خواب رفتن دچار مشگل می شود.

 

 
خواب دیدن:
 خواب دیده ها آهنگ چرخه خواب را تعیین می کنند. در بزرگسال جوانی که ۷- ۸ ساعت می خوابد، حدود ۱۰۰ دقیقه از مجموع خواب به خواب دیده ها اختصاص پیدا می کند. و خواب صبحگاهی بیشترین زمان خواب دیده ها را در بر می گیرد.

 

 
خواب دیدن نوزاد:
 حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد خواب نوزاد را خواب متناقض تشکیل می دهد. یعنی می توان گفت اضافه خواب نوزاد به صورت خواب متناقض است. اگرچه فیزیولوژی خواب متناقض نوزاد شبیه به بزرگسالی است که خواب می بیند.
 
اما تصاویر خواب نوزاد مانند خواب دیدن بزرگسالان صریح و سازمان یافته نیست چون هنوز تجربه های نوزاد و ظرفیت های دیداری او محدودند. چه در مورد بزرگسال و چه در مورد نوزاد خواب دیدن برای تعادل روانی اهمیت دارند و محرومیت از آن موجب صدمه دیدن سلامت فرد می شود.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
به این دلیل علمی با مردان کوتاه قد ازدواج کنید

 پژوهش محققان دانشگاه نیویورک نشان می‌دهد مردان قد بلند برای ازدواج زودهنگام تمایل بیشتری از خود نشان می‌دهند، اما احتمال طلاق به علت خیانت نیز در این گروه از مردان بیشتر از مردان کوتاه قد گزارش شده است.
 
برای مردان کوتاه قد احتمال بیشتری وجود دارد که با زنان بسیار جوانتر از خود ازدواج کنند و درآمد بیشتری را در مقایسه با همسر خود داشته باشند.
 
به گفته محققان، مردان کوتاه قد برای جبران وضعیت فیزیکی خود، درآمد خود را افزایش می‌دهند و در مقابل، مردان بلند قد با استفاده از قد خود زنان با درآمد بالا را جذب خود می‌کنند!
 

 

مردان قد بلند در مقایسه با مردان کوتاه قد در انجام کارهای خانه اشتیاق بیشتری را از خود نشان می‌دهند.
 
برای مردان کوتاه قد احتمال 1,45 درصدی وجود دارد که با زنان بلند قدتر از خود ازدواج کنند و این در حالی است که این امر برای مردان قد بلند تقریبا غیر محتمل است. علاوه بر این، مردان کوتاه قد در مقایسه با مردان بلند قد، تمایل بیشتری برای کسب تحصیلات عالیه دارند.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 89
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
رابطه زناشویی پس از تولد اولین فرزند چگونه باید باشد؟

پژوهش‌های بسیاری نشان می‌دهند – و بسیاری از زوج‌ها هم قبول دارند- که به دنیا آمدن اولین بچه ممکن است ازدواج را با مشکلاتی مواجه کند.  شب‌های بیخوابی و روند بی‌پایان عوض کردن پوشک بچه و افزایش بار کارهای خانه زمان چندانی برای صمیمیت عاطفی میان همسران به جای نمی‌گذارد.

 

 در واقع این فشار وظایف مربوط به بچه‌دار شدن به حدی سنگین است که اکنون شمار فزاینده‌ای از متخصصان بهداشت روانی توصیه می‌کنند زوج‌های منتظر به دنیا آمدن فرزند، به طور پیشگیرانه به مشاور مراجعه کنند تا برای به عهده گرفتن مسئولیت‌های جدید مربوط به بچه، مسائل مالی ناشی از آن، تغییراتی که در زندگی زناشویی و اجتماعی‌شان به وجود می‌آید، آمادگی پیدا کنند.

 

 به نوشته وال استریت جورنال تحقیقی که اخیرا بر روی 2870 زوج در “طرح ملی ازدواج” در دانشگاه ویرجینیا در آمریکا انجام شد، نشان داد که در حدود دو سوم زوج‌ها کیفیت روابط زن و شوهر در سه سال اول پس از به دنیا آمدن بچه افت می‌کند. میزان اختلافات بالا می‌رود، زمان اندکی برای ایجاد رابطه صمیمی میان زن و شوهر باقی می‌ماند، و ممکن است بین آنها فاصله عاطفی ایجاد شود.  در این گروه زوج‌ها، مردان و زنان به نحو متفاوتی تحت تاثیر قرار گرفته بودند: رضایت مادران از ازدواج‌شان به فوریت افت می‌کند، اما در مورد مردان این افت به تدریج و در طول چند ماه رخ می‌دهد. تغییرات هورمونی، فشارهای جسمی ناشی از زایمان و شیردهی، و جابه‌جایی ناگهانی از محیط کار به خانه به همراه نوزاد ممکن است توضیح‌دهنده این کاهش رضایت از ازدواج باشد. یک عامل مهم در اختلاف میان این والدین جدید چگونگی تقسیم کردن کارهای خانه و کارهای مربوط به نوزاد بود.

 

 البته بیش از یک سوم از این زوج‌ها در این بررسی توانسته‌ بودند با موفقیت از پس فشارهای عاطفی، جسمی و مالی ناشی از به دنیا آمدن بچه برآیند. اما این زوج‌های چه خصوصیاتی داشتند؟  این تحقیق نشان داد که ارضای جنسی و حس تعهد به همسر در صدر فهرست صفاتی قرار دارد که باعث می‌شود این زن و شوهرهای تازه بچه‌دارشده ازدواج‌شان را “بسیار سعادتمند” بخوانند.  خصوصیت سوم این زوج‌ها “خیرخواهی” بود که در این بررسی این طور تعریف شده بود: “فضیلت دادن چیزهای خوب به فراوانی و به رایگان به همسر” و شامل مواردی از انجام خدمات کوچکی مانند درست کردن چای برای همسر در صبح تا ابراز عشق و نشان دادن احترام و تمایل برای “بخشایش همسر به خاطر اشتباهات و ناکامی‌ها” بود.

 

در رده‌ بعدی این فهرست “سهیم شدن در انجام کارهای خانه” قرار می‌گیرد. هم مردها و هم زن‌ها پس از به دنیا آمدن بچه، هنگامی که کارهای خانه به طور یکسان بین آنها تقسیم شده بود، ازدواج‌شان را “بسیار شادمان” توصیف می‌کردند. بنابراین احتمالا تقاضا کردن از شوهرتان برای شستن لباس‌ها یا برعکس خواستن از زن‌تان برای عوض کردن لامپ برق ممکن است برای ازدواج شما خوب باشد. گرچه با توجه به خصوصیت “خیرخواهی” شاید بهتر باشد هر کس- زن یا شوهر- داوطلبانه مسئولیت انجام یک کار را به عهده بگیرد.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 67
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
ازدواج های سنتی موفق ترند یا مدرن؟

از قدیم خانواده‌ها برای ازدواج فرزندان خود مسائلی را در نظر می‌گرفتند و هنوز هم مدنظر می‌گیرند. این مسائل، حاصل تجربه‌های خاص خودشان یا تعالیم فرهنگی و اجتماعی بوده است. هر خانواده، اصول و قوانین ویژه‌ای دارد و تلاش می‌کند طبق این اصول اقدام کند.

فرایند سنتی ازدواج، معمولا با خواستگاری رسمی و خانوادگی شروع می‌شود. خانواده‌ها همدیگر را می‌سنجند تا ببینند آیا مطابق با اصول و هنجارهای یکدیگر هستند یا نه. در صورتی که تطابق وجود داشت، از دختر و پسر هم نظرخواهی می‌کنند و اگر این دو به ازدواج رضایت دادند، بقیه مراحل اجرا می‌شود. حتی هنوز هم در برخی از ازدواج‌های سنتی در همان شب خواستگاری مراسم عقدکنان انجام می‌شود ولی شکل امروزی‌تر آن، این است که خانواده‌ها به دختر و پسر فرصت می‌دهند تا همدیگر را بیشتر بشناسند و در طی چند جلسه گفت‌وگو تصمیم بگیرند.

 

 
ازدواج به شیوه‌هایی متفاوت
ازدواج های غیرسنتی اما ازدواج هایی متفاوت با رسوم و قرارداد‌های خانوادگی و فرهنگی هستند. مثلا دختر و پسری با همدیگر آشنا می‌شوند، قرار ازدواج می‌گذارند و مدتی را برای شناخت همدیگر صرف می‌کنند و بعد از اینکه تصمیم نهایی را برای ازدواج گرفتند، خانواده‌هایشان را در جریان قرار می‌دهند. یک شکل دیگر هم وجود دارد که دختر و پسری بدون هیچ قصدی برای ازدواج وارد رابطه عاطفی می‌شوند، به همدیگر علاقه‌مند و وابسته می‌شوند و بعد تصمیم به ازدواج می‌گیرند. در برخی موارد، این دو اصلا آماده ازدواج نیستند اما به دلیل وابستگی‌هایی که ایجاد می‌شود، ازدواج را اجتناب‌ناپذیر می‌بینند.
در شکل دیگر، دختر و پسری وارد رابطه عاطفی شده و بعد از مدتی به دلیل احساس تعهد و مسئولیتی که نسبت به طرف مقابل ایجاد می‌شود، تن به ازدواج می‌دهند بدون اینکه آماده ازدواج باشند یا واقعا یکدیگر را برای ازدواج انتخاب کرده باشند.
در ازدواج‌هایی از این قبیل، تقریبا در بیشتر موارد زمانی که خانواده‌ها متوجه قصد ازدواج فرزندشان می‌شوند، به‌خصوص وقتی می‌بینند او از مدت‌ها قبل همسر خود را انتخاب کرده است، اصلا واکنش خوبی نشان نمی‌دهند. وقتی هم که پافشاری فرزندشان را می‌بینند، این بحران شدید‌تر می‌شود اما در بیشتر موارد، این جوان عاشق و مصمم ظاهرا پیروز میدان است و خواسته‌اش را به کرسی می‌نشاند، بی‌آنکه بداند آیا تصمیم درستی گرفته است؟

 

 
ازدواج خانوادگی
در ازدواج خانوادگی فرصت تعامل و شناخت کافی از طرفین به وجود نمی آید. شناخت از خانواده ها وجود دارد و طرفین در یک فضای از پیش آماده شده برای ازدواج قرار می گیرند. یعنی معمولا در این نوع ازدواج، حق انتخاب را از جوانان سلب می کنیم. وقتی موارد جدی است، خانواده ها به صورت جبری می گویند ما با همدیگر هماهنگ هستیم و طبعا دو نفر دم بخت نیز باید این هماهنگی داشته باشد. بنابراین افراد در یک فضای “بله بگو” قرار می گیرند. یعنی چون خانواده ها همدیگر را می شناسند، شما هم باید بله را بگویی. یکسان بودن چارچوب‌های دو خانواده مانند سنن یا مذهبی بودن، باعث می شود طرفین در بحث روانشناسی و عاطفی در یک زندگی طولانی مدت، شناخت چندانی پیدا نکنند. همه ازدواج چارچوب‌های خانوادگی نیست. بخش مهمی از آن، مسایل روانشناسی و شناختی افراد است. ممکن است در دو سه جلسه آشنایی محدود، جوانان، ایده آل های خود را برای همسر آینده شان بیان کنند ولی معمولا این حرفها در حد گفتن باقی می ماند.
بهترین شکل انتخاب همسر در جامعه فعلی، آموزش دادن به جوانان از سنین سال های پایانی دبیرستان و ابتدای دانشگاه است و بعد از آن، باید در چارچوب عرف و شرع، خانواده ها اجازه دهند دختر و پسر مدتی با همدیگر مراوده داشته باشند و پس از آن هم مشاوره قبل، حین و بعد از ازدواج صورت گیرد.

 

 
آشنایی در فضای مجازی
آشنایی در فضای مجازی، ثمره ای در ازدواج موفق ندارد. فضا، فضای شناخت واقعی نیست و افراد به صورت مبهم با همدیگر آشنا می شوند. حتی برخی که آن طرف آب ارتباط می گیرند و از این فضا استفاده می کنند و می آیند این طرف آب برای ازدواج، پشیمان می شوند. تجربه های کلینیکی هم نشان می دهد بالای 90 درصد این ازواجها با مشکلات زیادی مواجه می شوند و اصولا اینها ازدواجهای طولانی مدت نخواهد بود.

 

کدام ازدواج موفق‌تر است؟
هنوز هم خیلی از کارشناسان بر این باورند که ازدواج سنتی در مقایسه با ازدواج‌های امروزی‌، به لحاظ توجه به هنجارها و قوانین خانواده‌ها، ازدواج باثبات و امن‌تری محسوب می‌شود اما واقعیت این است که در اینگونه ازدواج‌ها، به برخی از ویژگی‌های فردی دو طرف ازدواج مثلا به ابعاد عاطفی، جنسی، ویژگی‌های شخصیتی و شیوه‌‌های رفتاری فرد توجه چندانی نمی‌شود. شاید به این دلیل که این ویژگی‌ها برعکس خصایص جسمانی، خانوادگی و سطح اجتماعی فرد مقابل، کمتر ملموس است.  در ازدواج‌های خیلی سنتی، معمولا خانواده‌ها تمایلی به صبر کردن و وقت گذاشتن برای بررسی خصایص فردی طرف مقابل ندارند. معمولا خیلی عجله می‌کنند که کار را تمام کنند.

 

یک ضرورت قوی برای ازدواج کردن، نیاز به صمیمیت و رابطه پربار عاطفی با شریک زندگی است. پس صمیمیت و رابطه توأم با عشق و محبت چیزی نیست که به آسانی و به‌وفور قابل دسترسی باشد. به عبارت دیگر اگر در گذشته ازدواج‌هایی بدون عشق، عاطفه و صمیمیت جنسی صورت می‌گرفت و ادامه می‌یافت، امروزه این ازدواج‌ها قطعا دوامی نخواهند داشت چراکه برای جوانان امروز، دو پایه و ستون مهم ازدواج، صمیمیت جنسی و عاطفی است که بدون آن هیچ ازدواجی استوار نخواهد بود. خیلی از اینگونه ازدواج‌ها، بیشتر به دلیل کشش‌های شدید عاطفی و جنسی صورت می‌گیرد و به دیگر شباهت‌ها (حتی شباهت در نیازهای عاطفی و جنسی) کمتر توجه می‌شود. متاسفانه کم نیستند زوج‌هایی که با موانع دشوار اجتماعی و خانوادگی مبارزه و در نهایت، با اشتیاق فراوان ازدواج می‌کنند اما بعد از فروکش کردن اشتیاق شدیدشان، تازه متوجه می‌شوند که چقدر با هم متفاوتند!

 

در ازدواج‌هایی که در آن فقط به اصول و شرایط و هنجارهای خانوادگی و فرهنگی توجه می‌شود (آن‌طور که در ازدواج‌های سنتی مدنظر است) و حتی زمانی که جذابیت جسمی هم مدنظر قرار می‌گیرد، ممکن است تصادفا شباهت شخصیتی، عاطفی، جنسی و رفتاری وجود داشته باشد و وجود نداشته باشد بنابراین با توجه به تغییر نگرش و انتظارهای زنان و مردان امروزی، احتمال اینکه چنین ازدواجی با وجود چارچوب درستی که دارد، نتواند نیازهای عاطفی و جنسی زوج‌های امروزی را بر آورده کند، کم نیست. ازدواج‌های صرفا سنتی که در آن شباهت، علاقه، جذابیت جنسی و رابطه عاطفی طرفین اهمیتی ندارد، امروزه کارایی لازم را نخواهد داشت. در نتیجه، با توجه به آنچه ذکر شد، به نظر می‌رسد در ازدواج‌های امروزی ترکیبی از ازدواج سنتی با شیوه‌های نوین، نتیجه بهتری داشته باشد. یعنی ازدواج براساس یافته‌های نوین علمی که روی شباهت‌های زوج و ویژگی‌های مرتبط با رضایت زناشویی و در نتیجه، ازدواج موفق تاكید می‌کند و علاوه بر آن، توجه به اصول، هنجارها و معیارهای فردی، خانوادگی و فرهنگی دو طرف.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 73
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
چگونه از ازدواج  و انتخاب خود راضی باشیم؟

ازدواج گر چه یک امر بسیار طبیعی به حساب می آید ولی از جهات مختلف در شکل گیری تحولات اجتماعی یک جامعه نقش اساسی دارد. بسیاری از مسائل اجتماعی مانند میزان رضایتمندی فرد از زندگی و شاد زیستن او و حتی موفقیت های مختلف او در زندگی، می تواند به نوعی به مقوله ازدواج ربط داشته باشد و در هیچ کدام از این مسائل نمی توان نقش مسئله ازدواج و تشکیل خانواده را نادیده گرفت.

به وقوع پیوستن یک ازدواج در جامعه، به عوامل مختلفی بستگی دارد که از نقش کوچک ترین عامل آن تا بزرگترین عاملش نمی توان چشم پوشی کرد و آن را نادیده گرفت.

 

سوال این جاست چه عاملی فرد را راضی به ازدواج می کند و یا فرد دیگری که ازدواج کرده را از ازدواجش راضی نگه می دارد؟ گاهی افراد جوان، داشتن شغل مناسب با درآمد کافی یا داشتن منزل شخصی را ازجمله عواملی می دانند که در صورت مهیا بودن آن عوامل، آن ها را به ازدواج ترغیب می کند و گاهی هم عوامل طبیعی و رفع نیازهای جنسی و عاطفی را از جمله عواملی می دانند که آنها را به سمت ازدواج و تشکیل خانواده می کشاند.

کسی نمی تواند منکر این حرف شود که ترغیب به ازدواج، به وجود این دست عوامل ارتباط دارد ولی آن چه مهم است در این جا بدان اشاره شود، عوامل ترغیب به ازدواج را نباید منحصر در این موارد دم دستی دانست؛ چرا که کم نیستند افرادی که تمام این شرایط را برای ازدواج دارا هستند ولی کم ترین میلی به تشکیل خانواده و ازدواج ندارند یا افراد زیادی وجود دارند که تمام شرایط مادی زندگی زناشویی شان مهیا است، ولی باز از ازدواج خود احساس رضایتمندی ندارند.

 

در جامعه ما که یک جامعه اسلامی با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام می باشد، و هنوز حساسیت های بالایی نسبت به علقه های زناشویی در آن حاکم فرما است، کار سختی نیست که با اندک تحقیقی برای هر فرد مشخص شود که الان جوانان جامعه ما در مسئله ازدواج دچار مشکل هستند و همه این مشکلات هم به مسئله بی کاری یا نبود مسکن مناسب برای جوان برنمی گردد.

با مراجعه به آمارها و مصاحبه های متعدد از جانب افراد مسئول و مطلع، می توان این مطلب را به خوبی دریافت که مشکل ازدواج و عدم ترغیبِ نسبت به آن، بیشتر از آن که به مسائل مالی و مادی ربط داشته باشد به مسائل فرهنگی و فکری جوانان و خانواده های آنان مرتبط است.

در این جا برای روشن شدن این حقیقت، به بخشی از مصاحبه دکتر عباسی وزیر ورزش و جوانان دولت دهم اشاره می کنیم که درباره تاخیر در ازدواج جوانان، به این مطلب اشاره دارد که:”امروز در جامعه، فکر می کنند که مشکلات اقتصادی مشکل اصلی تاخیر ازدواج است ولی آمارها نشان می دهد رابطه معناداری با تحصیل و ازدواج وجود دارد و حتی طلاق ها در نقاط ثروتمند نسبت به جاهای فقیر بیشتر است.”

 

حال با توجه به این مطلب که آمارها و حتی سخنان روسای مملکتی ما مشکل اصلی در ازدواج جوانان را مشکلات مادی نمی داند، این سوال حائز اهمیت است که کدام عامل اصلی ترین نقش را در بحث ازدواج جوانان ایفا می کند؟ کدام عامل است که نبودش تاخیر در ازدواج را برای جوانان به همراه دارد؟

جواب سوال بسیار روشن است؛ مشکل در نوع نگاه ما به ازدواج است. مشکل در این است که انتظارات ما از ازدواج و زندگی زناشویی، انتظاراتی نادرست است که باعث شده جوانان را از ازدواج دور کند و آنهایی که ازدواج کرده اند را از ازدواج شان ناراضی نشان دهد.

برای این که راضی به ازدواج شوید و از موهبت های الهی نهفته در آن بهره ببرید و یا برای این که در زندگی زناشویی تان، با انتظارات بی جا و ایجاد نارضایتی، فرصت های شیرین زندگی زناشویی را به راحتی از بین نبرید، لازم است به این سوالات مهمی درباره ازدواج و انتظارات موجود در آن، پاسخ درستی بدهید و نگاه خودتان را نسبت به آن واقع ببینانه کنید.

 

1.تعریف شما از ازدواج چیست؟

2.هدف شما از ازدواج چیست؟

3.انتظارات حقیقی و واقعی زوجین در ازدواج، چه انتظاراتی می باشند تا با پرداختن به آن و دوری از انتظارات بی جا،حلاوت زندگی زناشویی را از دست ندهند؟

این خیلی کوته ببینانه است که کسی فکر کند هدف ازدواج و تشکیل خانواده در ارضای نیاز جنسی خلاصه می شود بلکه هدف تولید انسان است و به همین دلیل است که مرحوم علامه محمدتقی جعفری(ره) در جواب فيلسوف شهير اروپايی، «برتراند راسل» که می پرسد: چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع کرده است، می نویسد: «با ازدواج مي خواهد انسان به وجود آيد، مسأله ی انسان مطرح است.»

و شهید مطهری هم درباره ازدواج در کتاب تعليم و تربيت در اسلام این چنین می نویسد:”ازدواج اولين مرحله خروج از خودِ طبيعي فردي و توسعه پيدا کردن شخصيت انسان است. پختگی که در پرتو ازدواج و تشکيل خانواده ايجاد می شود، در هيچ جاي ديگر نمی توان به آن رسيد و آن را فقط در ازدواج و تشکيل خانواده بايد به دست آورد.»

 

وقتی هدف ازدواج، این قدر متعالی باشد که بخواهد انسان در آن ساخته شود، انتظارات هم به شکل شگفت انگیزی تغییر می کند؛ مثلا به جای این که هر فرد به دنبال احقاق حق خود باشد، گذشت و ایثار نمود بیشتریپیدا می کند و یا به جای این که فرد انتظار داشته باشد راحتی و آسایشش در درون خانواده ذره ایی خدشه دار نشود، حس مسئولیت پذیری اش بیشتر برانگیخته می شود و در راستای رسیدن به این هدف والا ازراحتی های قانونی خود هم می گذرد.

شاید بتوان در یک جمله گفت: والایی اهداف ازدواج، کاری می کند که فرد، به جای این که لبه تیز تیغِ انتظارات را به سمت طرف مقابل بگیرد با کاستن از توقعات، بر انتظاراتِ از خود بیفزاید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 55
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
با این کارها دوست داشتن خود را به همسرتان ابراز کنید

 همسر هرگز آن لحظه و نحوه ای را که به او با صراحت گفته می شود  فراموش نمی کند؛ زیرا این بهترین لحظه در زندگی یک زن است و حتی می توان آن را به اتفافی به یاد ماندنی برای طرفین تبدیل کرد. پس بهتر است که در انجام این کار کمی هم ذوق و خلاقیت به کار برده شود. در ادامه این گزارش چند شیوه مناسب برای این کار را مرور می کنیم:

 

یک. گل

همراه داشتن یک دسته گل در ورود به خانه یا در شامی رمانتیک. گل هایی با رنگ ملایم که رنگ قرمز در آن غالب باشد و با روبانی با رنگ ملایم پیچیده شده باشد و نمادی از عشق -مثل قلب- بر آن باشد.

 

دو.عکس

عکس دو نفری یا خانوادگی با همسرتان را قاب کنید و در جای مناسبی از خانه بگذارید یا حتی در شبکه های اجتماعی برای بستگانتان بفرستید

 

سه.لباس مناسب

در هنگام ابراز این جمله مناسب ترین لباستان را بپوشید تا بداند که برای این کار وقت و فکر گذاشته اید و این جمله برای شما مهم است و آن را سرسری نمی گویید.

 

چهار. در حضور دوستان

وقتی در کنار دوستانش حضور دارد او را با گفتن این جمله غافلگیر کنید. حتی می توانید خودتان دوستانش را جمع کنید و در حرکتی نمادین عشق خود را با کمک آنها به صورت نمادین به او اعلام کنید.

 

پنج. عبارت غیرتقلیدی

به همان عبارت ساده ای که به ذهن خودتان می رسد، عشق خود را به همسرتان اعلام کنید. عبارت هر چه منحصر به فردتر و خلاقانه تر باشد موثرتر خواهد بود.

 

شش. وقت مناسب

دقیقا وقتی این جمله را به او بگویید که اصلا انتظارش را ندارد؛ این گونه، او بیشتر غافلگیر خواهد شد و کار شما بیشتر به خاطرش خواهد ماند.

 

هفت. هدیه مناسب

سعی کنید سلیقه و علاقه او را بیابید و بر اساس آن هدیه ای برایش بخرید که انتظارش را نداشته است. عطر، انگشتر یا هر چه که دوست دارد.

….و یا هزاران راه ساده که اگر اراده کنید به ذهنتان خواهد رسید؛ فقط یادتان باشد که عشق کیمیا است!



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
آسیب های دوست داشتن و علاقه قبل از ازدواج

پاکی نشانه بی عرضگی است! امروز وقتی پای صحبت جوانان عزیز می شینیم . متوجه صحبت ها و افکاربسیار خطرناکی می شویم که متاسفانه در آن ها انگار به عنوان یک اصل بدیهی جا افتاده است.این افکار نه تنها به آنهاصدمات جبران ناپذیری واردمی کند بلکه جامعه و آینده ایران را نیز به لبه پرتگاه می کشد.

امروزھا وقتی پای صحبت جوانان  می نشینیم . متوجه صحبت ھا و افکاربسیار خطرناکی می شویم که متاسفانه در آن ھا انگار به عنوان یک اصل بدیھی جا افتاده است.این افکار نه تنھا به آنھا صدمات جبران ناپذیری واردمی کند بلکه جامعه و آینده ایران را نیز به لبه پرتگاه می کشد.

 

متاسفانه می خواھیم راھی را برویم که بسیاری از جوامع قبلا این راه را طی کرده اند و نتیجه خوشی از آن بدست نیاورده اند.حال ما می خواھیم یک بار دیگراین اشتباه را تکرار کنیم. نفس بشر موجود بسیار خطرناکی است .اما با کنترل این نفس انسان می تواند به مقام ھایی دست پیدا کند که در تمام موجودات آفرینش بی ھمتا است.متاسفانه افکار غلط آن چنان در بعضی خانواده ھا ریشه دوانیده که شاید به ظاھر جز قطع کردن درخت این ریشه ھیچ چاره ای نمی یابیم. وقتی صحبت جوانان عزیز را می شنویم بسیاری می گویند آقا دیگر خوب بودن و پاک ماندن_ عقب ماندگی حساب می شود.حتی بعضی بر این باورندکه اگر کسی پاک است نشانه بی عرضگی و بی دست و پا بودن آن شخص است.

 

زمان بسیاری نمیگذر که نگاه کردن به عکس مستهجن بسیار زشت بود و کسی با خود جرات نمی کرد که چنین عکسی به همراه داشته باشد اما امروزه متاسفانه وقتی به تلفن جوانان می نگریم با چیزهایی روبرو میشویم که حتی فکرش هم ناپسند است. راستی چرا چنین اتفاقی در حال رخ دادن است؟

ما می خواھیم یک بار دیگراین اشتباه را تکرار کنیم. نفس بشر موجود بسیار خطرناکی است .اما با کنترل این نفس انسان می تواند به مقام ھایی دست پیدا کند که در تمام موجودات آفرینش بی ھمتا است

 

 

این سوالی است که جواب آن را می توانید در کتاب رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج بابک وزیری پیدا کنید. بسیاری بر این باورند که همه قبل از ازدواج رابطه دوستی برقرار می کنند اما در این کتاب سعی شده تا این مساله بررسی شود و مشکلاتی را که برای هر دو جنس پسر و دختر ایجاد می کند بیان کند. هر کاری سنی دارد و اگر زودتر از سن معقول کسی وارد چنین فرایندی شود حتما به صدمات جبران ناپذیری دچار خواهد شد.

 

در بخشی از کتاب دکتر بابک وزیری به رابطه های امروز دختران و پسران اشاره شده است که ،پسرها به راحتی در رابطه های عشقی قرار می گیرند و دخترها دل می بندند و تازه برخی هم می گویند برای تفریح است  اکنون دانشمندان روانشناسی بزرگترین اعتیادها را به صورت زیر طبقه بندی کرده اند: اول اعتیاد به فکر کردن و مدام به خاطر اوردن یک مساله خاص یا چند مساله. دوم مواد مخدر و … حال رابطه بین دخترها و پسرها چقدر فکر جوانان را مشغول کرده است؟آیا سری به فیس بوک و … زده اید؟ و دیگر نه یکی نه دو تا بلکه … دکتر بابک وزیری در این کتاب در رابطه با دوستی قبل از ازدواج می گوید:بسیاری از دانش آموزان از من حقیر سئوال می کنند چرا ما هر چه درس میخوانیم موفق نمی شویم و جواب نمی گیریم؟! در جواب به آنها می گویم آیا با دندان درد می توان درس خواند؟

 

 حال اغتشاش فکری و بهم ریختگی روحی به مراتب درد بیشتری در مغز ایجاد می کند. عاشق شدن در سن کم چنان هورمون ها را بهم میریزد که باورش شاید مشکل باشد به یاد داشته باشد که هرچیزی به موقع و سر وقتش ارزش دارد و زودتر به کار گرفتن آن میتواند صدمات جبران ناپذیری را در پی داشته باشد . در نهایت به آن دسته از جوانانی که دنبال زوجی مناسب برای زندگی خود میگردند عرض می کنم که گوهر گرانبها را نمی توان در خیابان یافت و باید آن را به زحمت به دست آورد . همچنین این دکتر بزرگوار در کتاب خود در رابطه با باور دختران و پسران و گول نخوردن و… صحبت کرده اند که با مراجعه به آن می توانید دوستی های دختر و پسر را روانکاوی کنید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
قبل از طلاق این مطلب را بخوانید

ممکن است برای جدایی از همسرتان دلایل قابل توجیهی داشته باشید اما پرسش نامه زیر به شما کمک می کند تا بدانید این تصمیم درست است یا نه؟

آیا احساس می کنید که زندگی زناشویی تان به مشکل برخورده است و تصمیم به طلاق گرفته اید؟

ممکن است برای جدایی از همسرتان دلایل قابل توجیهی داشته باشید اما پرسش نامه زیر به شما کمک می کند تا بدانید این تصمیم درست است یا نه؟

به هر یک از سوالات زیر با «درست» و «نادرست» جواب بدهید و در انتها جواب درستی که کارشناسان به این سوالات داده اند را با پاسخ خودتان مطابقت دهید.

۱) درگیری و مشاجره همیشگی بین شما و همسرتان نشانه این است که از یکدیگر جدا شوید.
۲) شما و همسرتان دیگر هیچ وجه مشترکی در سلایق و عقایدتان با هم ندارید و این موضوع دلیل خوبی برای جدایی است.
۳) در یک ارتباط خوب، بیشتر اختلاف نظرها و مشکلات زناشویی به مرور زمان برطرف و حل می شود.
۴) یک ازدواج خوب به این معناست که زن و شوهر تعریف یکسان و مشترکی از عشق داشته باشند.
۵) زن و شوهر از هم جدا می شوند چون دیگر عاشق هم نیستند.
۶) خیانت باعث از بین رفتن رابطه زناشویی نمی شود.
۷) بیشتر افراد در ازدواج دوم موفق تر هستند چون در ازدواج اول تجربه های خوبی به دست آورده اند.

 

 

نظر مشاور درباره مشاجره
این خیلی عجیب است که بیشتر همسران تصور می کنند اختلاف سلیقه و گاه مشاجره نشانه ناموفق بودن یک زندگی زناشویی است اما به عقیده روان شناسان ارتباطی که در آن هیچ اختلاف نظری وجود نداشته باشد بیشتر از یک رابطه پرجدال در خطر طلاق قرار دارد زیرا شما انسان هستید و به دلیل تفاوت زندگی خانوادگی و فرهنگی تان خصوصیاتی متفاوت از یکدیگر دارید و جروبحث و اختلاف یک موضوع بسیار طبیعی در رابطه شماست.

شما و همسرتان دیگر هیچ وجه مشترکی در سلایق و عقایدتان با هم ندارید و این موضوع دلیل خوبی برای جدایی است.
گفتن این حقیقت شما را غافلگیر می کند اما بد نیست بدانید تحقیقات کارشناسان نشان داده زوج هایی که زندگی زناشویی موفقی دارند به هیچ وجه خصوصیات و وجه مشترک زیادی با یکدیگر ندارند و حتی سلایق و عقایشان در تناقض با یکدیگر است اما آن چیزی که ارتباط های موفق را از ناموفق جدا می کند نحوه برخورد همسران با اختلاف ها و ویژگی های متفاوت همسران شان است.همسران موفق به خوبی می دانند که شریک آن ها نمونه کپی برداری شده آن ها نیست و نباید مثل آینه برای آن ها باشند بلکه لازمه یک ازدواج با دوام، احترام گذاشتن به تفاوت های طرفین و رشد کردن در میان این ۲ دنیای متفاوت است.

در یک ارتباط خوب بیشتر اختلاف نظرها و مشکلات زناشویی به مرور زمان برطرف و حل می شود.
شاید تا به حال این خبر به گوش تان نخورده باشد اما کارشناسان در تحقیقات شان به نتیجه ای جالب رسیده اند که شما را شگفت زده خواهد کرد، هیچ می دانستید که ۶۰ درصد اختلاف نظرهایی که همسران در طول زندگی مشترک با یکدیگر دارند غیرقابل حل است؟

اگر قبول ندارید یک ورق و کاغذ بردارید و تمامی بحث هایی که در طول زندگی مشترک با همسرتان داشته اید را بنویسید و در نهایت شگفتی متوجه می شوید که بیشتر آن ها تکراری است و با وجود گذشتن سالیان سال از ارتباط تان هنوز بر سر موضوعی تکراری با همسرتان بحث می کنید اما چیزی که در این بین تغییر می کند نحوه واکنش ۲ طرف نسبت به آن موضوعات است. پس اگر فکر می کنید مشکل شما و همسرتان با گذشت زمان حل خواهد شد مرتکب اشتباه رایج دیگر زوج ها شده اید. به جای انتظار برای گذشت زمان و برطرف شدن مشکل، نوع واکنش و سازگاری تان را نسبت به اختلاف نظر بین خود و همسرتان تغییر دهید.

 

یک ازدواج خوب به این معناست که زن و شوهر تعریف یکسان و مشترکی از عشق داشته باشند.
این نکته را به خاطر بسپارید که شما و شریک زندگی تان در ۲ محیط متفاوت بزرگ شده اید و به همین خاطر تعریفی که از عشق و محبت دارید با یکدیگر کاملا متفاوت است. ممکن است همسر شما از روی عشق کاری را برای تان انجام دهد و از این طریق علاقه اش را به شما ابراز کند اما شما به دنبال راهی هستید که همسرتان به روش دلخواه شما عشقش را ابراز کند. فراموش نکنید که نحوه ابراز علاقه و عشق هر انسانی با دیگران متفاوت است و هرگز از همسرتان نخواهید که دیدگاهی مانند شما در مورد عشق و طریقه محبت کردن داشته باشد.

 

زن و شوهر از هم جدا می شوند چون دیگر عاشق هم نیستند.
متاسفانه عده ای تصور می کنند که عشق تنها دلیل ازدواج و ماندن در یک ارتباط است. این عده از افراد ازدواج می کنند چون عاشق شده اند و بعد به راحتی از شریک شان جدا می شوند چون دیگر عاشقش نیستند اما این تصور یک اشتباه محض است چون عشق یک حس است و زمانی هست و زمانی دیگر نیست. این که دیگر مثل روزهای اول آشنایی عاشق همسرتان نیستید و به همین دلیل می خواهید از او جدا شوید، احمقانه ترین فرضیه ای است که آن را انتخاب کردید. صبر کنید چون عشق دوباره به وجود خواهد آمد و باردیگر غافلگیرتان خواهد کرد.

 

خیانت باعث از بین رفتن رابطه زناشویی نمی شود.
بله این جمله درست است و اگر یک زن هستید و تنها به خاطر خیانت همسرتان می خواهید ترکش کنید، لطفا کمی بیشتر فکر کنید. هرچند رویارویی با خیانت و اصلاح ارتباط بعد از آن، کار خیلی ساده ای نیست اما اگر واقعا به ارتباط تان علاقه مند هستید ارزش این مبارزه را خواهد داشت و خبر خوب این که بیشتر ارتباط هایی که بعد از خیانت دوباره شکل گرفته موفق تر بوده و همسرانی که بعد از خیانت روابط خود را اصلاح کردند و اعتماد را از نو بین خودشان به وجود آوردند، ارتباط زناشویی بادوام تری داشته اند.

 

بیشتر افراد در ازدواج دوم موفق تر هستند چون در ازدواج اول تجربه های خوبی به دست آورده اند.
برای این موضوع نمی توان قانونی را درنظر گرفت اما این درست است که بسیاری از افراد در ازدواج دوم شان موفق تر هستند چون اشتباهاتی که در ازدواج اول مرتکبش شده اند را در ازدواج دوم شان انجام نمی دهند اما باید به خاطر داشته باشید که عشق تنها کرم روی کیک است نه خود کیک و تا زمانی که یاد نگیرید شادی و خوشبختی تان را وابسته به فرد دیگری ندانید امید موفقیت در ازدواج برای تان وجود ندارد این که خودخواهانه به دنبال افرادی باشید که شما را خوشبخت کنند و درصورت برآورده نشدن این موضوع آن ها را ترک کنید، اصلا راه درستی نیست. خوشبختی و آرامش را در خودتان به وجود بیاورید و خودخواهانه دیگران را نخواهید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 64
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
چرا بعضی افراد بیش از حد چشم چرانی می کنند؟

چندي پيش در صفحات حوادث مطبوعات ايران خبري منتشر شد: «مردي در تماس با پليس در شكايت خود اعلام كرد كه همراه همسرم در مركز تهران اتاقي را در يك هتل اجاره كرده بوديم. شب اول حضورمان در اين اتاق متوجه سروصدا از داخل كانال كولر شدم. وقتي به داخل كانال نگاه كردم متوجه شدم مردي در حال فيلمبرداري از من و همسرم است، سريع از اتاق بيرون آمده و يكي از كاركنان هتل را ديدم كه سراسيمه در حال فرار بود. پس از اين شكايت، تيمي از ماموران كلانتري در محل هتل در مركز تهران حاضر شده و كارمند هتل را دستگير و در بررسي دوربين او چند فيلم كه از زوج هاي جوان به صورت مخفيانه گرفته شده بود، كشف شد.»

چنين ماجرايي بسيار ناراحت كننده است اما واقعاً اين قضيه در كجا ريشه دارد؟ چرا اين فرد دست به چنين كاري زده است و چگونه مي توان اينگونه افراد را شناسايي كرد؟ اگر همسر يا فرزندمان چنين مشكلي دارد بايد چه كار كنيم؟ پوريا پاكرو، روانشناس به تمام اين سوالات پاسخ مي دهد.

 

بايد گذشته فرد را بررسي كرد!

نياز جنسي يكي از نيازهاي كاملاً طبيعي انسان است و به لحاظ روانشناختي پذيرفته شده است اما اينكه چگونه بايد به آن بپردازيم خيلي مهم است. معمولاً كساني كه نياز جنسي شان به خصوص در كودكي و نوجواني توسط پدر و مادر سركوب مي شود و با احساس گناه و سرزنش مواجه مي شوند احتمال اينكه نسبت به آن حساس شوند و برايشان اهميت بيش از حد پيدا كند، بيشتر است. علاوه بر اين، آموزش هاي صحيحي هم به بچه ها داده نمي شود كه وقتي با اين نياز مواجه مي شوند بايد چه كار كنند. يكي ديگر از مسائلي كه به وجود مي آيد اين است كه افراد مجرد نمي توانند به اين انرژي جهت دهند. در حالي كه مي توان اين انرژي را به فعاليت هاي ديگر سوق داد و تا حد زيادي پاسخگوي آن بود اما در كل اين افراد دچار اختلال جنسي از نوع چشم چراني هستند. آنها از اين كار لذت مي برند و دست به كارهاي عجيب مي زنند؛ مثل اين فرد كه داخل كانال كولر رفته است! احتمالاً او در درون خود مسائلي دارد و بايد حتماً بررسي شود. بايد بدانيم در گذشته وي چه اتفاقي افتاده كه به اين نقطه رسيده است.

 

چگونه اين افراد را در اطراف مان شناسايي كنيم؟!

اختلالات جنسي در موقعيت هاي خاص تظاهر پيدا مي كند. بنابراين به طور عادي در زندگي روزمره ممكن است اطرافيان متوجه نشوند كه فردي به آن مبتلاست يا خير مگر اينكه فرد براي مثال به جنس مخالف بيش از حد نگاه كند يا بيش از حد با آنها صحبت كند يا احياناً ممكن است حتي به صورت كوتاه مدت وارد رابطه هايي نيز شود. بهترين راه براي تشخيص اين افراد تحت نظر گرفتن رفتارها و تعامل شان با بقيه افراد و غريبه ها در طول زمان و در محيط هاي مختلف است نه فقط در محيط هايي كه محدود هستند و نمي توان اختلال فرد را تشخيص داد.

 

قبل از استخدام افراد تست بگيريد

اگر قرار است فردي را به عنوان همكار بپذيريم بهتر است از قبل مصاحبه ها و تست هاي روانشناختي خاصي از او گرفته شود تا با تفسير آنها بتوانيم سلامت رواني افراد را تشخيص دهيم. اين تست ها بايد توسط يك متخصص روان سنجي يا يك روانشناس گرفته شوند زيرا تفسير آنها كاري تخصصي است. البته هزينه بالايي هم ندارند و زمان خيلي زيادي هم نمي گيرند. امروزه در خيلي از نقاط دنيا سازمان هاي موفق يا هر جامعه اي كه مي خواهد سلامت رواني اش را ارتقاء دهد بايد از مشاوران در حيطه هاي سازماني كمك بگيرد؛ به خصوص در مكان هايي كه كارمندان با مردم سروكار دارند و در كل هر جا كه صحبت از امنيت و آرامش و ارتباط مردم در ميان باشد لازم است سلامت رواني كارمندان آنجا در نظر گرفته شود.

 

خجالت را كنار بگذاريد!

هم پدر و مادرها و هم جامعه بايد به برطرف شدن اين موضوع كمك كنند. نگاه به مقوله جنسي در كشور ما يك مقدار گناه محور است. اين موضوع باعث شده است كه مسائل جنسي در ذهن بعضي از افراد بغرنج و بزرگنمايي شود؛ طوري كه تبديل به مسئله اصلي زندگي شان مي شود و فكر مي كنند بايد حتماً برايش كاري كنند.

در دوران بلوغ بهترين كار اين است كه پدرها بتوانند در اين زمينه با پسرها و مادرها با دخترها ارتباط خوبي برقرار كنند تا به آنها اطلاعات لازم را بدهند؛ اين بايد فارغ از مسئله خجالت و زشت و عيب بودن و پنهان كاري يا احياناً حتي احساس بدي كه خود پدر و مادر در مورد اين مسائل دارند باشد. والدين بايد روي خودشان كار كنند و نياز جنسي را به عنوان يك مقوله طبيعي بپذيرند تا بعد بتوانند با بچه ها صحبت كنند.

يكي از اتفاقاتي كه اين روزها براي خيلي از بچه ها مي افتد اين است كه خودشان اين اطلاعات را از طريق اينترنت، دوستان و… به دست مي آورند؛ در حالي كه ممكن است اطلاعات غلط نيز كسب كرده باشند و به سمت و سوي ديگري بروند. پس چه بهتر كه اول آنها را از پدر و مادر بشنوند. پدر و مادرها بايد در اين زمينه جواب سوالات فرزندان شان را بدهند و با آنها برخورد مناسبي داشته باشند.

 

مشغله اصلي ذهن او مسائل جنسي است

مشغله اصلي ذهن اين افراد مسائل جنسي است و با تصاوير و فكرهاي اين گونه زندگي مي كنند. يك مقدار حالت شان اضطرابي و عصبي تر است. به نوعي اين افراد خيلي آرامش ندارند و حتي ممكن است اين موضوع در چشمان و حالت صورت شان مشخص باشد. البته تشخيص آن، كار خيلي سختي است و نبايد به همه برچسب بزنيم زيرا اين روزها بسياري از افراد درگير مسائل مختلف هستند و اضطراب دارند و ما نمي توانيم بگوييم همه آنها اختلال جنسي دارند اما به هر حال همراه با اختلال جنسي، اضطراب نيز وجود دارد زيرا اين افراد مشغوليت هاي اينگونه زيادي دارند و تعادل ذهني شان به هم مي خورد؛ بنابراين به مرور دچار عدم آرامش مي شوند.

 

اگر همسرمان باشد چي؟

اولين قدم در برخورد صحيح با اينگونه افراد اين است كه بپذيريم اختلالي وجود دارد. در واقع نوع برخورد بايد برحسب رفتار فرد باشد. براي مثال ممكن است فرد عكس ها و فيلم هاي خاصي ببيند يا حرف هاي نامناسبي بزند و شوخي هايي در اين رابطه بكند. در اين صورت شايد بتوان با يك گفتگوي دونفره بين زن و شوهر يا والدين و فرزند تغيير رفتاري ايجاد كرد يا از يك مشاور كمك گرفت اما گاهي اوقات فرد به همسر خود خيانت مي كند و وارد رابطه هايي مي شود يا ممكن است چند رابطه را با هم مديريت كند يا حتي انواع اختلالات جنسي ديگر را هم داشته باشد؛ براي مثال هم خودنمايي كند و هم چشم چراني و… اين افراد حتماً بايد توسط يك روانشناس باليني درمان شوند تا هم براي خانواده شان و هم براي خودشان و ديگران مسئله ساز نشوند.

 

اين فرد به بلوغ شخصيتي نرسيده است

اگر فضاي خانواده حاكي از عزت نفس، خودباوري و ارزشمندي باشد طبيعتاً فرزندان نيز براي خود ارزش قائل مي شوند. چنين فردي هيچ وقت حاضر نمي شود براي مثال به داخل كانال كولر برود و خودش را كوچك كند تا از اين طريق نيازش را برطرف سازد. طبيعي است كه بلوغ شخصيتي براي اين فرد مجرم اتفاق نيفتاده است و به نوعي دارد با بخش كودك شخصيتش رفتار مي كند. يعني خواسته هايي دارد و مي خواهد در لحظه به آنها بپردازند. اگر در خانواده به اين موضوعات پرداخته شود و افراد در گفتگوهاي سالم و سازنده قرار بگيرند و پدر و مادر اجازه دهند فرزندان حرف هايشان را بزنند و همچنين مورد سرزنش زيادي قرار نگيرند معمولاً بالغ شخصيت شان به تدريج فعال مي شود. در نهايت اگر در كودكي نمي توانستيم با پدر و مادرمان حرف هايمان را بزنيم حداقل در آينده كه سن مان بالا مي رود وقتي با مسائل مواجه مي شويم مي توانيم با خودمان حرف بزنيم و به نوعي خودمان را راهنمايي كنيم. نياز جنسي براي همه ما مي تواند در لحظات مختلف فعال شود اما ما هميشه نبايد به همه نيازها پاسخ بدهيم و هميشه نبايد انتظار داشته باشيم كه همين الان آن را برطرف كنيم. جنبه رشد يافته و بالغ شخصيت ما در زمان هاي مختلف كمك مان مي كند و به ما مي گويد كه آن را تا وقتي كه در يك رابطه سالم و مثبت قرار نگرفته ايم به تعويق بيندازيم.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
شب زنده داری های افراطی و مصائب پس از آن

یک روانپزشک و متخصص مغز و اعصاب می‌گوید: بیداری‌های شبانه یا شب زنده‌داری‌های افراطی و بیش از حد، موجب فرسودگی زودرس مغز می‌شود.

دکتر”مجید برکتین” افزود: متاسفانه در ایران برخی از جوانان و نوجوانان شب بیداری‌های بی‌مورد و افراطی دارند که مغز آنها با بالا رفتن سن، زودتر به مشکل حافظه از جمله آلزایمر دچار می‌شود. وی تماشای برنامه‌های تلویزیونی دیرهنگام، ارتباط با فضاهای مجازی از جمله اینترنت و همچنین چت کردن را از عوامل شب بیداری‌های شبانه عنوان کرد که برخی جوان‌ها به آنها گرایش یافته‌اند.

 

برکتین اظهار داشت: میزان خواب کسانی که شب زنده‌داری‌های افراطی دارند، شاید به سه یا چهار ساعت در روز برسد که این مساله نه تنها بر عملکرد مغز آنها بلکه بر عملکرد روزانه آنها نیز تاثیر منفی می‌گذارد.

فلوشیپ روانپزشکی عصبی، آلودگی هوا، زندگی بدون تحرک فیزیکی، تغذیه نامناسب‌، استرس و استعمال دخانیات را از دیگر عواملی عنوان کرد که باعث تسریع در فرسودگی مغز می‌شود.

برکتین به آلزایمر به عنوان یکی از شناخته شده‌ترین نوع زوال عقل یا دمانس اشاره کرد و گفت: افراد هر چقدر شیوه زندگی سالم‌تر و استرس کم‌تری داشته باشند احتمال ابتلای به آلزایمر در پیری کم‌تر است.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
چه عواملی موجب فرار دختران از خانه می شود؟

نتایج تحقیقی که در سال 92 منتشر شده به بررسي وضعيت خانوادگي دختران فراري با تاکيد بر سوءاستفاده از آنان پرداخته است. نتايج به دست آمده نشان مي دهد؛ عدم توجه و بي احترامي، آزار و اذيت و انواع سوء استفاده از آنان، محدوديت و محروميت شديد، سردي روابط و کم محبتي، تبعيض قائل شدن و آشفتگي خانواده از عوامل فرار دختران ذکر شده است.

 

صغري ابراهيمي قوام و متين خطيب زاده در مقاله ای که در فصلنامه مطالعات پلیس زن در سال 92 منتشر شده به بررسی موضوع «وضعيت خانوادگي دختران فراري با تاکيد بر سوءاستفاده از آنان » پرداخته اند. روش اين پژوهش، از نوع پيمايشي است. نمونه مورد مطالعه از 33 نفر از دختران فراري 15 – 20 سال تشکيل شده است که با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شده بودند.

 

یافته های این محققان حاکی است:

در صورت ايجاد تنش، دگرگوني و سردي روابط بين اعضاء خانواده و ارضاء نشدن نيازهاي نوجوانان، ممکن است آن ها به رفتارهاي نابهنجار از آن جمله فرار دست زنند. فرار نوجوانان يکي از مهم ترين آسيب هاي اجتماعي تلقي مي گردد. سوء استفاده هاي جنسي، جسمي و هيجاني در بين دختران فراري مشاهده مي شود.

عدم توجه و بي احترامي، آزار و اذيت و انواع سوء استفاده از آنان، محدوديت و محروميت شديد، سردي روابط و کم محبتي، تبعيض قائل شدن و آشفتگي خانواده از عوامل فرار دختران ذکر شده است.

 

سوءاستفاده جنسي رويدادي خانمان برانداز است و همچون ضرب وشتم وكتك كارى مىتواند عامل مؤثرى در فرار دختران نوجوان از منزل قلمداد شود. اين اتفاق مخربترين رويداد زندگي فرد است و تأثير خود را براي هميشه به شكلهاي مختلف نشان ميدهد. سوءاستفاده جنسى به صورت بسيار شايع توسط پدران، برادران، پدران ناتنى يا برادران ناتنى صورت مى پذيرد. گفته مىشود پدرانى كه مرتكب تجاوز به دختران خودشان در دوره كودكى، سابقة بهره كشى جنسى داشته اند. همچنين آنها سابقة خود مى شوند غالبا محروميت عاطفى، اختلالهاى شخصيت، سوءمصرف الكل و بيكارى داشته اند. عزت نفس پايين و خشم، آنها را به افراد متجاوز، حتى به اعضاى بيچاره در خانوادة خود، تبديل كرده است (طهرانيزاده،غالبا.1384)

 

بنا به سوالات تحقيق كه وضعيت خانوادگى دختران فرارى و تجربه انواع سوءاستفاده جنسى، جسمى و هيجانى در خانواده دختران نوجوان فرارى، يافته هاى حاصله حاكى از آن است سوءاستفاده در خانواده عامل مؤثرى برفرار بوده و مى توان به عنوان يك عامل مؤثر طول مدت فرار را پيش بينى نمود. در نتايج به دست آمده از مطالعه اى اردلان (1381) جوانان، مسائل ارتباطى را مهمترين علت تضاد و تعارض در خانواده هايشان ذكر كرده اند؛ به طورى كه تعدادكثيرى از فراريان در صدد تلاش براى فرار از موقعيتشان هستند كه آن را مشكل زا مى بينند و نمى توانند و يا مايل نيستند آن را تحمل كنند و اين در حالى است كه برخى از اين نوجوانان ازسوى والدين آزار رسان خود از خانه بيرون انداخته شده اند.

 

در واقع، در اكثر خانواده هايى باسابقه سوءاستفاده و بدون ساختار مناسب، نوجوانان در عمل استقلال و عدم وابستگى را با فرار تجربه مى نمايند (جدارىاقبالى، 1387). اختلافات و مشاجرات خانوادگى، ضرب وشتم وكتك كارى در خانواده، انتقاد از فرزندان زمينه فرار كودكان به ويژه دختران را آماده مى كند(بيات، 1389). كه مهمترين عامل فرار دختران عدم توجه و بى احترامى، آزار و اذيت و انواع سوءاستفاده از آنان، محدوديت و محروميت شديد، سردى روابط و كم محبتى، تبعيض قائل شدن و آشفتگى خانواده مىباشد و اين نتيجه با نتايج يافته هاى رستم خانى (1387)، بهرامى وطاهب ازحسين زاده (1385)، حميدى (1383)، الفيفى (2009) و آناتاجارود (2009) همسو ميباشد.

 

سوءاستفاده عاطفى نيز مثل شستشوى مغزى مى ماند كه در آن به طور منظم اعتماد به نفس، ارزش شخصى، اعتماد به دريافت هاى شخصى و خودپنداره افراد تخريب مىشود. سوءاستفاده عاطفى چه به وسيله زخم زبان و تحقير مداوم انجام گيرد و چه به وسيله تشر زدن يا تحت عنوان «راهنمايى»، «آموزش» و «پند» نتيجه هميشه يكسان است و زخم هايى ايجاد مىكند كه عميقتر و مزمن تر از جراحت هاى بدنى است (بخشىپور رودسرى، 1389).

 

هرچه روابط خانوادگى صميمىتر و عميقتر باشد و همچنين احترام متقابل بين اعضاى خانواده حكمفرما باشد و در كل خانواده منسجم ترباشد،كمترشاهد پديده فرار دختران از منزل خواهيم بود. گرچه پديده خانه گريزى دختران در نگاه اول پديده فردى به نظر مىرسد، اما با توجه به پيامدهاى سوء آن در جامعه، تبديل به يكى ازآسيب هاى اجتماعى جدى درسال هاى اخيرشده است. در طى سالهاى اخير براى پيشگيرى اوليه و ثانويه از اين آسيب اجتماعى، مراكز مداخله در بحرانهاى اجتماعى زير نظر سازمان بهزيستى در شهرهاى بزرگ ايجاد شده است، كه به امر ساماندهى دختران فرارى مى پردازند. بنابراين
مسئولين امر مى بايست پديده خانه گريزى دختران را يك آسيب جدى قلمداد كرده و در جهت كاهش آن اقدامات اساسى انجام دهند (بازيارىميمندى، 1381).

 

پيشنهادهاى كاربردى:

1. ارائه آموزشهاى لازم به والدين ازطريق رسانه هاى گروهى و توسط روانشناسان و مشاوران مجرب در خصوص چگونگى رفتار با فرزندان نوجوان وايفاى نقش يك والد خوب؛

2. فعاليتهاى بخش نهاد اولياء و مربيان در مدارس بايد علمى، عملى وگسترده و به منظور آگاهى دادن هر چه بيشتر به والدين اجراشود؛

3. فراهم نمودن زمينه اشتغال سالم و مناسب براى دخترانى كه دوره بازپرورى را در مراكز بازپرورى سپرى كرده اند.

4. از آنجائىكه يكى از علل اصلى فرار، آزار و اذيت دختران توسط اعضا خانواده مىباشد، اولا و آگاهى هاى لازم به والدين در خصوص شيوه برخورد مناسب با فرزندان نوجوان و ضرورت توجه در جهت برداشتن موانع قانونى كه به موجب آن اولياء از به خواسته ها و نيازهاى آنها داده شود. ثانيا به مددكاران اجتماعى به صورت قانونى اجازه مجازات كودك آزارى معاف هستند اقدام گردد. ثالثا داده شود كه در مواقع لازم در خصوص حمايت از كودكان و نوجوانان آزارديده مداخله و اقدامات لازم را انجام دهند.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
رازداری ، یک امر بسیار مهم در ازدواج

دختر و پسر در دوران نامزدی برای کسب شناخت از هم باید ویژگی‌های شخصی خود را بیان کنند و از علاقه‌مندی‌های خود صحبت کنند. به طور مثال این‌که “من بافتنی کردن را دوست دارم” یا “دوست دارم هر چند وقت یک‌بار مهمانی بگیرم”، با بیان این مسایل طرف مقابل می‌تواند خود را به خوبی سازگار کند. همچنین شما باید انتظار خود را از همدیگر نیز بیان کنید. این موارد جزو گفتنی های ضروری قبل از ازدواج هستند.

 

 اما به جز اینها، همه ما رازهایی داریم که مربوط به گذشته ما هستند. آن‌چه که در دوران پیش از ازدواج برای خیلی ها نگرانی ایجاد می‌کند، برخی ناگفته‌ها در زندگی است که گفتن شان می تواند دردسرساز باشد و نگفتن شان هم دردسرهای خودش را دارد. بنابراین سوالی که مطرح می شود این است: چه چیزهایی را باید بگوییم و چه چیزهایی جزو رازهای شخصی ما محسوب می شوند؟

ناگفتنی های قبل از ازدواج
یک قاعده کلی را باید به خاطر بسپارید. به طور کلی حفظ رازها در صورتی که آسیبی به زندگی مشترک شما وارد نکند، ایرادی ندارد. مثلا این که شما در گذشته یک رابطه عاطفی یک طرفه را تجربه کرده اید، نباید با همسرتان در میان گذاشته شود اما این که یک نامزدی بهم خورده داشته اید، موضوعی است که او باید بداند.

 حالا تصور کنید که شما با نامزد سابقتان رو در رو شده اید و احساس می کنید که از طرف او زندگی تان تهدید می شود. در این شرایط، باید موضوع را با همسرتان در میان بگذارید و از او کمک بگیرید. اینجاست که حد و مرز رازداری تعیین می شود. رازهای گذشته شما متعلق به خود شما هستند اما تا وقتی که آسیبی به زندگی مشترک امروزتان نرسانند.

این موضوع مصداق این حدیث است: “النجاه فی صدق”. اگر این موضوع از زبان خود فرد توسط طرف مقابل شنیده شود، پذیرش این موضوع به مراتب بهتر است تا این‌که از طریق دیگری و توسط نفر سومی، موضوع مطرح شود.

 

 
رازهای بعد از ازدواج
اما درباره رازهای امروز چطور؟ یک واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و آن این که هیچ چیزی نباید باعث از بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود. دروغ های کوچک، پنهان کاری های به ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند بنیان اعتماد را بین شما از بین ببرند. اما در عین حال، بعد از ازدواج مواردی هست که به زندگی مشترک شما ارتباطی ندارد و می توانید آنها را با همسرتان در میان نگذارید.

 

 اختلافاتی که در خانواده پدری شما بروز کرده، چیزی نیست که مستقیما به همسر شما مربوط شود. حرف و حدیث هایی که پشت سر شما گفته می شود، نباید به خانه تان راه پیدا کند و اگر کسی از همسر شما بدگویی کرده، باید رازداری کنید و نگذارید او متوجه شود.
یک واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و آن این که هیچ چیزی نباید باعث از بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود. دروغ های کوچک، پنهان کاری های به ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند بنیان اعتماد را بین شما از بین ببرند

 

چشم ها را باز کنید
در زمان نامزدی ممکن است دختر و پسر به دلیل ایجاد وابستگی میان آن‌ها، چشم خود را بر برخی حقایق ببندند. مهم‌ترین راه برای مقابله با وابستگی کوتاه کردن مدت زمان نامزدی و توجه به کیفیت این دوران است تا شناخت واقعی حاصل شود. به طور نمونه می‌توان به جای این که در مدت 6 ماه هفته‌ای یک ساعت به این موضوع اختصاص دهند، زمان به 3 ماه و هفته‌ای دو ساعت یا 45 روز و هفته‌ای 4 ساعت تغییر کند. به صورت فشرده اما به صورت عمیق مطالعات انجام می‌شود و از ایجاد وابستگی نیز جلوگیری می‌شود.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
نکات عاطفی را قبل از نامزد کردن بیاموزید

 اين تازه سوت شروع يك مسابقه دوي ماراتن است كه حالا حالاها ادامه خواهد داشت. شمايي كه هوا برتان داشته است، بدانيد و آگاه باشيد كه خيلي كار داريد. اگر تا به حال انگشتر نداشته‌ايد، تمرين كنيد؛ چون بايد حلقه را تا آخر عمر تحمل بفرماييد. كمي آشپزي و خانه‌داري در حد پختن نيمرو و پاك كردن سفره و طرز راضي كردن همسر براي صرف غذا در رستوران را ياد بگيريد. كمي پول دربياوريد، كمي آشغال دم در بگذاريد، كمي لباس‌هايتان را بشوييد و اتو كنيد و از دور و بري‌ها بخواهيد كمي سين‌جيمتان كنند تا براي آينده آماده جوابگويي باشيد. باورتان بشود يا نه، داستان جدي‌تر از اين حرف‌هاست؛ هوشياري مداوم؛ به هيچ‌كس اعتماد نكنيد، هيچ‌چيز را به هيچ‌كس نگوييد، شما حق نداريد وكيل داشته باشيد اما هرچه كه مي‌گوييد ممكن است بعدا عليه خودتان در دادگاه همسر استفاده شود.

 

خاله‌بازي كنيد

كساني به شما خواهند گفت كه در دوره شيرين نامزدي از صبح تا شب برويد پارك و سينما و بازار و كافي‌شاپ و يك گل دست‌تان بگيريد و حرف‌هايي را كه توي فيلم‌ها ياد گرفته‌ايد به هم بگوييد. اين آدم‌ها يا شاعرند يا خلبان يا بچه‌شير. اين آدم‌ها يقيناً تا به حال روي زمين سفت و آسفالت كار نكرده‌اند.

 

برادر من، خواهر من، اصلاً اينجوري نيست؛ دوره نامزدي را براي اين گذاشته‌اند كه شما وقت كافي براي ساياندن پاشنه كفش‌هاي آهني جهت تكميل جهيزيه، تهيه مسكن، استحكام جايگاه شغلي، تأمين مخارج عروسي، خريدهاي لازمه، انتخاب تالار و تهيه ليست مهمان‌ها داشته باشيد ولاغير، پس وقت‌تان را الكي تلف نكنيد.

ضمن‌اينكه اين دوره بهترين زمان براي تمرين آينده است. مي‌توانيد تمام برنامه‌هاي زندگي‌تان را با هم در ميان بگذاريد؛ اينكه قرار است در يك دشت پُر از گل روي بالش ابر دراز بكشيد و مثل قناري‌ها چهچه بزنيد و خانه‌اي بسازيد؛ در و ديوارش همه نور. با همين كارهاست كه چم و خم زندگي دست‌تان مي‌آيد و ابعاد پنهان همسرتان را هم خواهيد شناخت.

 

مودب باشيد

احتمالا اين روزها كساني به شما خواهند گفت ديگر كه كار تمام شده، هر كاري دلتان خواست مي‌توانيد بكنيد؛ هر وقت مي‌رويد منزل خانواده همسر با خودتان زيرشلواري‌ ببريد؛ با همسر محترم تشريف ببريد شمال؛ 11شب برگرديد خانه؛ ديگه چي؟ ما مانده‌ايم كه اين افراد اصلاً چرا حرف مي‌زنند؟ اصلاً چرا عين خرچنگ افتاده‌اند روي زندگي شما؟ يادتان باشد كه دوره بين عقد و عروسي – مثل دنيا- محل‌گذار است و بالاخره روزي ان‌شاءالله شما هم بزرگ مي‌شويد و عروسي مي‌كنيد. پس در طول اين مدت هم فكر اين نباشيد كه با رسم و رسومات خانواده همسرتان بازي كنيد. اخلاق داشته باشيد. معرفت داشته باشيد. اگر از بچگي از تابلوي سبقت ممنوع خوشتان نمي‌آمده، همسرتان چه گناهي دارد كه بايد شماتت همسايه را هم بكشد. با نيروي انتظامي خوب تا كنيد تا خدا با شما خوب تا كند. ممكن است همه آدم‌هايي كه توي خيابان هستند، تحمل اين همه صفا و خلوص ميان شما و نامزدتان را نداشته باشند.

 

ارزان باشيد

كساني به شما خواهند گفت كه در اين مدت تامي‌توانيد خرج كنيد؛ پول اصلاً مهم نيست و مهم تفاهم و عشق و صفا و اينجور مسائلي است كه كي ديده و كي داده و كي گرفته. لازم نيست اين افراد را تا جايي كه جا دارد بزنيد، اما گولشان را هم نخوريد. اين افراد از 3 حالت خارج نيستند؛ يا از اقوام و آشنايان و كارفرمايان هستند و مي‌خواهند چيزي نصيب خودشان بشود؛ يا كتاب‌هاي ادبيات و حكمت و داستان‌هاي پريان زياد مي‌خوانند؛ يا اينكه اصلاً توي باغ تشريف ند‌ارند. تفاهم و عشق و صفا چيز خوبي است اما خداوكيلي خيلي هم خرج برمي‌دارد. پس شما تلاش كنيد كه كم خرج كنيد. مثلاً خريد يك شاخه گل به جاي دسته‌گل روشنفكرانه‌تر است؛ كندن گلي از پارك و فوق‌فوقش شنيدن چهارتا فحش از باغبان، معمولا از خريدن گل ارزان‌تر تمام مي‌شود و گفتن اينكه «شما خودتان از همه گل‌ها بهتر هستيد، رويم نشد برايتان گل بخرم» خيلي ساده‌تر هم هست.

 

اگر دانشجوييد، ناهار و شامتان را توي سلف بخوريد يا اينكه در منزل ساندويچ درست كنيد و فلاسك چاي هم برداريد و برويد پارك محل تا از رستوران و كافي‌شاپ و دربند، يكجا خلاص شويد. ضمنا جاهاي باكلاس دلتان درد بگيرد و حساسيت شديد داشته باشيد و هيچي نخوريد. تجربه ثابت كرده هرچه غذا ارزان‌تر، كثيف‌تر و بدقيافه‌تر باشد، خوشمزه‌تر است. ضمنا يادتان باشد بهترين نوشيدني دنيا آب است، البته نه آب بطري كه اصلاً مطمئن نيستيد چه چيزي تويش ريخته‌اند. همين آب شير پارك چه عيبي دارد؟

 

مقتصد باشيد

پول جمع كنيد. تا خود شب عروسي ، هم شما و هم همسر گرامي‌تان مواظب باشيد كه پول توجيبي ابوي قطع نشود؛ حتي اگر قبلاً نمي‌گرفته‌ايد، از حالا تا شب‌عروسي بگيريد كه خودش كلي فرج است. پدر محترم را نسبت به سهمي از مخارج عروسي كه قرار است بپردازند آگاه فرماييد. از دوروبري‌ها هرچه مي‌توانيد پول بِكنيد. مي‌توانيد در منزل يا سر كار يك «صندوق كمك‌هاي مردمي براي ازدواج اين‌‌جانب» تعبيه كنيد. منزل پدري و پدربزرگ را تجديد دكوراسيون كرده، هر چيز غيرلازمِ قابل فروشي مي‌بينيد بفروشيد و از قاليچه زيرپاي پدربزرگ و چرخ خياطي كهنه ننه هم نگذريد كه ظريفان گفته‌اند« فقط و فقط و فقط نقدينگي خالص زوج در بدو ازدواج است كه ميزان خوشبختي‌شان را رقم مي‌زند.»

 

طولش ندهيد

كساني به شما خواهند گفت بايد طرف مقابل را خوب بشناسيد؛ بنابراين لااقل چند سالي براي عروسي دست نگه داريد و هي هر روز با همسرتان بحث كنيد، هر شب معماهاي فلسفي لاينحلتان را تلفني از ايشان بپرسيد، هر‌ماه به يك كانون مشاوره سر بزنيد و هر سال يك عكس جديد از ايشان بگيريد و ببينيد بالاخره به شما مي‌آيند يا نه و بالاخره به اندازه كافي پير شده‌اند كه ازدواج كنيد يا نه. اين كسان ممكن است خداي‌ناكرده عقده چيزي داشته باشند. اينها مي‌خواهند شما را به خاك سياه بنشانند. مي‌خواهند ببينند كي پشيمان مي‌شويد.

 

طول اين دوره يك اندازه و فرمول خاصي دارد. ولي به هر حال خيلي طولش ندهيد كه بگوييد دارم فكر مي‌كنم تا فرمولش دقيقاً يادم بيايد. نتيجه كار فرسايشي و طولاني‌مدت هميشه عين جنگ ويتنام افتضاح از آب در مي‌آيد. از قديم گفته‌اند دنداني كه درد نمي‌كند، صدايش را درنياوريد؛ حالا شما بيكاريد كه مي‌خواهيد صداي خانواده همسرتان را دربياوريد؟ هر چه زودتر و در سن پايين‌تر زندگي را تشكيل دهيد تا بيشتر از عمرتان استفاده كنيد. شما كه ديگر زير بار تعهد رفته‌ايد، باور كنيد خدا خيلي كريم‌تر از من و شما و صندوق وام ازدواج سر كوچه است.

 

ريشتان سفيد شود

كساني به شما خواهند گفت اصلاً در برابر زور كوتاه نياييد و ضعيف نباشيد و منت‌كشي نكنيد و اگر ديديد طرف دارد بي‌محلي مي‌كند، شما بدترش را انجام دهيد. اين افراد آگاه نيستند. اين افراد يا كتك خوردن‌هاي خودشان يادشان رفته يا مي‌خواهند شما را بدبخت كرده، بعداً مسخره‌تان كنند. اصلاً گوش نكنيد. فوق‌فوقش همسرتان قدري با كمربند، سياه و كبودتان كرده يا ناخن‌هايش را كرده توي چشمتان و … اينها نمك زندگي هستند. بعداً بهتر از اينهايش هم پيش مي‌آيد. يك آدمِ بزرگِ فهميده كه با اين شوخي‌ها از ميدان به در نمي‌رود و ناراحت نمي‌شود.

 

الان وقتش شده كه خلاف جريان تاريخ شنا كنيد؛ تمرين ضددمكراسي و تحمل استبداد، تمرين منت‌كشي، تحمل توسري‌خوردن آرام، عدم‌مقاومت و گريه‌كردن‌هاي ساكت شبانه زير لحاف. مردها با زن‌ها خيلي فرق دارند و همسرها با ايده‌آل‌ها خيلي‌خيلي. سقراط مي‌گويد:« ازدواج كنيد؛ اگر زد و همسرتان خوب درآمد كه خوشبخت مي‌شويد و اگر بد بود هم عيبي ندارد، سرطان كه نگرفته‌ايد، عين من، فيلسوف مي‌شويد.» سعي كنيد هرچه بيشتر هم را بشناسيد. اگر همسرتان خصوصيت بدي دارد، حقتان است و اگر احياناً و تصادفاً خصوصيت خوبي از وي سر زد، شانس آورده‌ايد. خيلي تغيير خواهيد كرد اما روي تغيير‌دادن طرف مقابلتان خيلي حساب نكنيد. فوق‌فوقش اگر اوضاع خيلي غيرقابل‌تحمل بود و همسرتان نمي‌توانست حاصل‌ضرب 6358در 3687را ذهني در 3 ثانيه حساب كند هم كه هنوز چيزي نشده، تلاش كنيد در آينده خودتان نتيجه را با دست حساب‌كنيد.

 

پاچه بخارانيد

كساني به شما خواهند گفت در رابطه با فاميل همسرتان سعي كنيد خودتان باشيد، نيازي به تظاهر و دورويي نيست و حق مسلم شماست كه از ته دل دوستشان داشته باشيد. افرادي كه اين حرف‌ها را مي‌زنند خير شما را نمي‌خواهند. اين افراد اصلاً‌ چه مي‌فهمند؟! ولي حواستان باشد لااقل در مرحله فعلي در شرايطي نيستيد كه بخواهيد ماهيت واقعي‌تان را نشان بدهيد و دعواي قديمي عروس- مادرشوهر يا داماد- مادرزن را يكسره كنيد. براي اين كار وقت زياد است و تازه اگر اندكي مثلاً 6‌ماه صبر كنيد، آن‌وقت خوراك لازم براي يك دعواي جانانه را در اختيار خواهيد داشت.

 

سعي كنيد با نخستين (و آخرين) هدايايي كه براي خانواده محترم همسر مي‌خريد، دلشان را تا اطلاع‌ ثانوي به‌دست آوريد. هيچ هديه‌اي جاي كريستال و طلا (البته حتماً همراه گل) براي مادر و جوراب و زيرپوش و پيچ‌گوشتي و فوق‌فوقش كيف پول (حتماً بدون گل) براي پدر همسرتان را نمي‌گيرد. از خريدن خوراكي مثل بستني، ميوه‌هاي نوبرانه و شيريني غفلت نكنيد. همه آدم‌ها از ناحيه شكم آسيب‌پذير هستند؛ مخصوصاً اگر قبلاً فهميده باشيد كه چه هله‌هوله‌هايي دوست دارند. برادران و خواهران همسرتان، به‌خصوص اگر كم‌سن و سال‌تر باشند، بهترين و امن‌ترين محل براي سرمايه‌گذاري بلندمدت در اين راستا هستند.

 

به پدر و مادر همسرتان زياد سر بزنيد. فكر نكنيد با يك «مامان» و «بابا» گفتن ساده، كار حل است. اين كلمات در امتحان سطح‌بندي حتي در سطح مقدماتي هم قرار نمي‌گيرند. «مامان جون» و «باباجون» كمي بهترند. دست و صورتشان را زياد ماچ كنيد. از آنها هي الكي تشكر كنيد. به مصايبي كه حين بزرگ كردن همسرتان كشيده‌اند، به دقت گوش كنيد و حتي گاهي سري به‌نشان تأسف تكان بدهيد. الكي به آنها تلقين كنيد مريضند و بعد برايشان وقت دكتر بگيريد. ميز شام را بچينيد و جمع كنيد و ظرف‌ها را هم بشوييد. آن تنها غذا يا دسر يا سالادي را كه بلديد، برايشان درست كنيد و هزارتا پاچه‌خاري ديگر كه نداي قلبتان خودش به شما ياد خواهد داد. از دايي‌جان، عموجان، خاله‌جان و دايي‌زاده‌جان همسرتان كه به‌ترتيب فاضل‌ترين، مهربان‌ترين، شيرين‌ترين و گرم و دوست‌داشتني‌ترين موجوداتي هستند كه حتي نمي‌توانسته‌ايد خوابش را ديده باشيد، مدام تعريف كنيد.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 65
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
کلیدهای طلایی برای مجردها در کاهش افکار جنسی

1-سعي كنيد به  هنگام خواب شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد .

2- از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.

3- از نگاه كردن به مناظر، فيلم ها و تصاوير تحريك كننده جدا” خودداري كنيد و به محض مواجه شدن با اين امور چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كنيددوستان انقدر اينترنت مطالب خوبی داردکه لزومی ندارد تصاوير منحرف را نگاه کنيد.

4- از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسي و حتي شوخي هاي جنسي وتحريك كننده و فكر كردن در اين امور جدا” پرهيز كنيد .

5- از خوردن موادغذايي كه محرك است مانند : خرما، پياز، فلفل ، تخم مرغ ، گوشت قرمز،غذاهاي پرچرب ، حتي المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد .

6-قبل از خواب حتما” مثانه خود را تخليه نماييد .

7- از نوشيدن افراطگونه آب و مايعات پرهيز كنيد ( به خصوص شب ها و قبل از خوابيدن ) . 8

- هيچ گاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد .

9- از دست ورزي اندام جنسي خود اجتناب كنيد و به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطي دست ورزي نكنيد مخصوصا هنگامی که در رختخواب هستيد.

10- هرگز به رونخوابيد .

11- به منظور تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.

12- هيچ گاه بيكار نباشيد و براي اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيدو آن را با مطالعه ، ورزش ، زيادت عبادت کتاب و …پر كنيد .

13- هرگز در مكاني خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد.

14- هرگاه مورد هجوم افكار جنسي واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگران بسر نبريد بلكه در مجالس عمومي وارد شويد و در آنجا به سر بريد بهترين روش پيشنهادی در اين حالت اين است که به دوستانتان تلفن زده وبا انها مدتی صحبت کنيد.

15- هفته اي يكي دو روز روزه مستحبي بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقي بگيريد؛ يعني ، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و تعداد دفعات غذا راكاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد .

16- با نامحرم رفتار متكبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمت آميز با آنها خودداري كرده واز نرمي و لينت در كلام با آنها اجتناب ورزيد .

17- هيچ گاه با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقي نمانيد، حتي براي آموزش و …

18- قرآن زياد بخوانيد و درباره معاني آيات آن فكر كنيد.

۱۹.تا قبل از اينکه شما را خواب نگرفته به رختخواب نرويد (سعی کنيدزمانيکه ميخواهيد به رختخواب برويد با خواندن کتاب يا تماشای تلويزيون افکارجنسی را از خوددور کنيد).

۲۰-به محض بيدار شدن رختخواب را ترک کنيد.

۲۱-اگر قصد استحمام داريدو مورد حجوم افکار جنسی واقع هستيداز استحمام خودداری کنيد.

۲۲-زمانی انسان خود ارضایی ميکند که تحريک شده باشد پس بار ديگر ميگويم از فکرهای بدچه صحنه هايی که قبلا ديده ايد و چه مواردی که به اقتضاء جوانی خود دوست داريد جدا خودداری کنيد بار ديگر تاکيد می کنم تا قبل از اينکه شما را خواب نگرفته به رختخواب نرويد.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
اگر میخواهید دیگران را مجذوب خود کنید، بخوانید

در سخنرانی برای اینکه مخاطب مجذوب شما شود، باید نکاتی را رعایت کنید. در این میان مواردی هست که هیچ‌گاه نباید به زبان بیاورید زیرا موجب می‌شود مخاطبان از سخنرانی شما خسته شوند و به کارهای دیگری بپردازند. با ما همراه باشید تا شما را در این زمینه راهنمایی کنیم.

اغلب افراد وقتی برای ارائه بر روی صحنه حاضر می‌شوند، دچار استرس، خطاهای مشابه و بهانه‌تراشی می‌شوند که همه این موارد موجب از بین رفتن تمرکز و کنترل و در نتیجه آن اشتباهات پی‌در‌پی بیشتری صورت می‌گیرد. انجام خطا در دقیقه اول ارائه، ساده‌ترین راه برای از دست دادن مخاطب است و دقیقا اکثر اشتباهات در این زمان رخ می‌دهد.

 

در اینجا به 10 تا از مواردی که نباید در طول ارائه به زبان بیاورید، اشاره شده است.

۱. هرگز نگویید که احساس خستگی می‌کنید

مشخص نیست که چرا بعضی از افراد در ابتدای ارائه خود شروع به بهانه آوردن و ابراز خستگی کردن می‌کنند به گونه‌ای که در هر کنفرانس از هر 5 ارائه، یک نفر به گفتن این حرف‌ها می‌پردازد. برای مثال عده‌ای می‌گویند: «من دیروز به کنفرانس دعوت شده‌ام و از مسافرت طولانی خود احساس خستگی می‌کنم» یا بهانه‌های دیگری که هیچ‌یک از مخاطبان میلی به شنیدن آنها ندارند. مخاطبان انتظار دارند که شما بهترین ارائه خودتان را انجام دهید. پس اگر احساس خوبی ندارید و نمی‌توانید بهترین کار خودتان را ارائه دهید، شاید بهتر باشد که آن را لغو کنید.

 

۲. هرگز مخاطب را برای توضیح دادن یک موضوع درانتظار نگذارید

اگر از شما سوالی پرسیده شد که در اسلایدهای بعد جواب آن وجود دارد، پاسخ دادن آن را به تعویق نیندازید و فورا به آن مساله بپردازید. اگر کسی به اندازه‌ای باهوش بود که برای سوال پرسیدن دست خود را بالا آورد باید از او تمجید کنید و از دیگر مخاطبان بخواهید که این کار را تکرار کنند. به یاد داشته باشید که هیچ چیز را به تاخیر نیاندازید.

 

۳. هیچ‌گاه برای چک کردن میکروفون، از مخاطب سوال نکنید

بسیاری از مردم ارائه خود را اینگونه آغاز می‌کنند. 3 بار بر روی میکروفون ضربه می‌زنند، فریاد می‌زنند «آیا همه صدای من را می‌شنوند» و زمانی که مشخص شد لبخند شرمندگی می‌زنند و می‌گویند «بله همه صدای من را می‌شنوند ولی هیچکس دست خود را بالا نمی‌برد». این کار تنها موجب می‌شود که حرف‌های شما بی‌ارزش به نظر بیاید!

به یاد داشته باشید که چک کردن صدا وظیفه شما نیست زیرا عده‌ای هستند که این کار را انجام دهند. از طریق میکروفون شروع به حرف زدن کنید ولی اگر میکروفون کار نکرد، سعی کنید آرام باشید، تا 3 بشمارید و دوباره آغاز کنید. اگر برای بار دوم صدای شما به مخاطبان‌تان نمی‌رسید به آرامی به کناره صحنه بروید و با احتیاط از مدیریت آنجا درخواست کنید که صدا را برای شما تنظیم کند. به مخاطبان خود با اعتماد به نفس لبخند بزنید. فرض کنید تمامی این کارها نتیجه می‌دهد مگر اینکه خلاف آن ثابت شود، درنتیجه با آرامش منتظر تعمیر بمانید.

 

۴. هرگز از روشنایی بیش از حد صحنه شکایت نکنید

بله درست است. وقتی شما روی صحنه هستید چراغ‌ها بسیار روشن هستند و برای شما سخت خواهد بود که مخاطبان خود را نگاه کنید. اما نیاز نیست که مخاطبان‌تان تمامی این موارد را بدانند، پس تنها کاری که لازم است انجام دهید، خیره شدن به تاریکی است. لبخند بزنید و به گونه‌ای با آرامش برخورد کنید که احساس کنید در خانه خودتان هستید. اگر مایل هستید از نزدیک مخاطبان‌تان را مشاهده کنید، در میان آنها قدم بزنید. به هیچ وجه برای دیدن مردم، چشم خود را نپوشانید. اما اگر برنامه‌ای برای پرسیدن سوال از مخاطبان‌تان دارید و یا می‌خواهید تعداد نفراتی که دست خود را بالا می‌آورند را بشمارید، مودبانه درخواست کنید که چراغ‌های سالن را روشن کنند.

 

۵. از مخاطبان درخواست خواندن متنی را نکنید

اندازه فونت به کار رفته در اسلاید‌های شما باید دوبرابر میانگین سن مخاطبان‌تان باشد. بله درست متوجه شدید، یعنی اگر میانگین سن مخاطبان خود را 40 تخمین می‌زنید، پس باید اندازه فونت شما 80 باشد. با این اندازه شما قادر نخواهید بود که مطالب زیادی را در اسلاید بگنجانید که البته این دقیقا چیزی است که در مورد بعدی به آن شاره خواهد شد.

 

۶. هرگز متنی را برای مخاطب خود نخوانید

به هیچ وجه در یک اسلاید، متن طولانی قرار ندهید که مردم وقتشان را صرف خواندن آن کنند. اگر این کار را انجام دادید، حداقل توجه داشته باشید که آن را برای مخاطبان نخوانید. بهترین راه برای منحرف کردن توجه مخاطب، اضافه کردن متن به اسلاید است. اگر شما در یک اسلاید، بیشتر از 4 کلمه استفاده کنید، مردم شروع به خواندن آنها خواهند کرد. چه اتفاقی می‌افتد وقتی مخاطبان شما مشغول به خواندن هستند؟ بله درست حدس زدید، آنها دیگر به شما گوش نخواهند داد.

در اجراهای خود تنها از عناوین کوتاه استفاده کنید و متنی را که می‌خواهید مخاطبان‌تان بخوانند را حفظ کنید. یا اگر مجبور شدید چند جمله مهم را در یک اسلاید قرار دهید، به مخاطبان اعلام کنید که آنها را بخوانند و تنها کار مثبتی که شما می‌توانید در آن لحظه انجام دهید، سکوت کردن به مدت 6 ثانیه است.

 

۷. هرگز از مخاطبان نخواهید که تلفن، لپ‌تاپ یا تبلت خود را خاموش کنند

روزی شما می‌توانستید از مخاطبان خود درخواست کنید که تلفن‌ همراه‌شان را خاموش کنند. اما زمان زیادی از آن دوران گذشته است. امروزه مردم سخنان شما را در صفحه اجتماعی خود به اشتراک می‌گذارند یا از مطالب شما در آیپد خود نکته‌برداری می‌کنند یا حتی مشغول بازی یا چک کردن فیس‌بوک‌شان هستند. به یاد داشته باشید که زمان در حال گذر است. تنها شما می‌توانید از مردم درخواست کنید که تلفن‌ همراه خود را در حالت سکوت قرار دهند. گذشته از این‌ها شما باید مطمئن باشید که سخنان شما چنان جذاب و الهام‌بخش است که مردم برای از دست ندادن لحظه‌ای از آن، لپ‌تاپ‌های خود را خواهند بست و بدانید که به اجبار نمی‌توان توجه کسی را به خود جلب کرد.

 

۸. نیازی به گفتن جملاتی همچون «نکته‌برداری نکنید، ارائه به صورت آنلاین در اختیار شما خواهد بود» نیست

خیلی نکته مهمی است که ارائه شما بعد از مدتی آپلود شود و در اختیار مخاطبان قرار گیرد. اما ارائه‌ای خوب است، که از کلمات زیادی تشکیل نشده باشد. پس در این صورت کمتر از ویدیو آپلود شده شما استفاده خواهد شد. نکته‌برداری یکی از شیوه‌هایی است که بسیاری از مردم برای به خاطر سپردن جملات شما از آن استفاده می‌کنند. همچنین ممکن است برای آنها الهام‌بخش باشد و سخنان شما تاثیر زیادی بر روی آنها بگذارد و حتی موجب تغییر دادن کسب‌و‌کار آنها شود. پس به مردم اجازه دهید تا کاری که به آن علاقه دارند را در طول ارائه شما انجام دهند.

 

۹. سعی کنید قبل از پاسخ دادن به مخاطب، اندکی بیاندیشید

البته پاسخ دادن به سوال مخاطبان ضروری و مهم است، اما قبل از انجام این کار لازم است کاری را اول انجام دهید. امکان دارد سوالی که توسط یکی از مخاطبان مطرح می‌شود برای شما واضح باشد اما دیگر مخاطبان متوجه آن نشده باشند. پس در جواب بگویید «من ابتدا سوال را مطرح می‌کنم سپس به آن پاسخ خواهم داد، پس همه توجه کنید» تکرار کردن سوال مخاطبان را به یک عادت برای خود تبدیل کنید زیرا این کار موجب می‌شود تا وقت بیشتری را صرف فکر کردن به جواب مخاطب در اختیار داشته باشید.

 

۱۰. هرگز به مخاطب نگویید که ارائه شما به زودی تمام می‌شود

وعده‌ای که هیچ‌کس به آن عمل نمی‌کند ولی در بسیاری از موارد مشاهده می‌شود که عده‌ای سخنان خود را اینگونه آغاز می‌کنند. برای مخاطب فرقی ندارد که شما صحبت‌های خود را کوتاه می‌کنید یا نه. بلکه آنها وقت خود را صرف ارائه شما کرده‌اند تا به‌گونه‌ای سخنان شما برای آنها مفید و الهام‌بخش باشد و بتوانند از آن در زندگی خود استفاده کنند. به مخاطبان خود بگویید «صحبت‌های من در طول ارائه موجب تغییراتی در زندگی شما می‌شود» یا «این ارائه برای مدت زمان 30 دقیقه برنامه‌ریزی شده بود، اما من تمامی مطالب را در طول 25 دقیقه مطرح می‌کنم تا شما بتوانید زودتر از موعود خارج شوید و برای استراحت قهوه بنوشید» حال تنها کاری که لازم است انجام دهید، عمل کردن به وعده‌تان است.

 

آیا وقت‌تان به اتمام رسیده است ولی اسلایدهای باقی‌مانده دیگری دارید؟

اگر آمادگی کامل نداشته باشید و به بیش از وقت تعیین شده نیاز داشته باشید، ممکن است به درستی نتوانید ارائه خود را به اتمام برسانید. باید تمرین کنید و در زمانی که به شما اختصاص یافته است، ارائه خود را پایان دهید. حتی می‌توانید کار خود را 5 دقیقه زودتر انجام دهید و از مخاطبان بپرسید که اگر کسی سوالی دارد، بپرسد. در غیر این صورت آنها را به نوشیدن قهوه دعوت کنید. دادن 5 دقیقه وقت اضافه به مخاطب، باعث احترام و قدردانی متقابل آنها می‌شود.

نتیجه‌گیری: خود را آماده کنید، خودتان باشید و حرفه‌ای برخود کنید. مخاطبان شما را برای داشتن صداقت، جدی بودن و تلف نکردن وقت، دوست خواهند داشت.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 48
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
با این اعمال حافظه خود را تقویت کنید

دررابطه با تقویت حافظه، در كتاب شریف مفاتیح الجنان در باب اول كه درباره تعقیبات است، این دعا را پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای حافظه تعلیم نمودند: که بعد از نماز صبح بگو: سبحان من لایعتدی علی اهل مملكته سبحان من لایؤخذ اهل الارض بالوان العذاب سبحان الرّئوف الرّحیم اللهم اجعل لی فی قلبی نوراً و بصراً و فهماً و علماً انك علی كل شی قدیر.

و در كتاب باقیات الصالحات كه در حاشیه مفاتیح الجنان (در بعضی از چاپ های اخیر در پایان مفاتیح اضافه شده است) در اواخر باب پنجم از سید بن طاوس نقل می كند كه این دعا را سه بار بخواند: یا حی یا قیوم یا لا اله الا انت اسئلك ان تحیی قلبی اللهم صل علی محمد و آل محمد و در باب ششم می گوید كه در وقت مطالعه بخواند: اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اكرمنی بنور الفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتك و انشر علینا خزاین علومك برحمتك یا ارحم الراحمین.

و یا هر روز بعد از نماز صبح بگوید: یا حی یا قیوم فلا یفوت شیاً علمه و لایوده … . در روایات است كسی كه می خواهد حافظه اش زیاد شود روزه بگیرد، ‌مسواك را ترک نکند، قرآن بخواند و مخصوصا آیة الكرسی را به طور مداوم بخواند‌ و استمرار خوردن مویز(کشمش سیاه) در ناشتا، برای فهم ذهن و حافظه، بسیار مفید است خوردن حلوا و گوشت نزدیك گردن گوسفند و عسل و عدس نیز باعث تقویت حافظه است … (مفاتیح‌الجنان‌، شیخ عباس قمی‌، باب 2 و 6) علاوه بر دعاها و امور ذكر شده بطور كلی از میان سخنان بزرگان به دست می آید كه امور معنوی و عبادی و ترک امور گناه و مكروه برای تقویت قوای ذهنی موثر است.

و بعضی گناهان مانند دروغ و غیبت حافظه را کم می کند. البته در کنار این موارد سعی کنید به اندازه کافی استراحت کنید و با دوستان و خانواده به تفریح بپردازید ، ورزش کنید و … با برنامه ریزی مفید در روز شرایطی را فراهم کنید که بتوانید نهایت استفاده را از زندگی ببرید … شور و نشاط باعث تحرک ذهن می شود. موفق باشید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
حد و مرز دوران نامزدی تا کجاست؟

  دوران نامزدی به طور رسمی از زمان عقد آغاز می شود و تا شروع زندگی زیر یک سقف ادامه دارد. یکی از مهمترین دغدغه‌هایی که در این نامزدی رسمی وجود دارد، حد روابط دختر و پسر  است.

این که خانواده ها باید بر اساس عرف عمل کنند و مانع از روابط آزاد دختر و پسر به عنوان یک زوج شوند یا باید طبق مجوز شرع، روابط زناشویی را برای آنها مجاز بدانند و تصمیم گیری در این زمینه را به خودشان واگذار کنند؟

بطور کلی زمانی‌که عقد جاری می‌شود، زن و شوهر از لحاظ قانونی و شرعی به همدیگر محرم می‌شوند. اما یک سری روابط بین این دو تابع فرهنگ و اجتماع است.

به عنوان مثال ممکن است خانواده سختگیری بیشتری کنند که اینها زیاد با همدیگر ارتباط برقرار نکنند و این رابطه‌ها بستگی به فرهنگ خانواده زوجین دارد. اگر این زوج تابع یک محیط و یک خانواده و یک فرهنگ باشند طبیعتا بهتر می‌توانند با همدیگر کنار بیایند. ولی اگر فرهنگشان با هم متعارض و متفاوت باشد مشکلاتی ایجاد می‌شود.

 

در دوران عقد زوجین چه به هم بگویند؟

هرچقدر زوجین با همدیگر رک و راست تر باشند بهتر است؛یک مزیتی که در دوران عقد وجود دارد این است که اگر بین زوجین مشکلی به وجود آید، تا آنجا که ممکن است با مداخلات صحیح خانواده‌ها و مشورت کردن با آنها برطرف می‌شود و یا با مراجعه به مراکز مشاوره مشکلشان حل می‌شود.

دوران عقد بهترین دوران شناخت است زیرا افراد با ارتباط عاطفی و زناشویی می‌توانند به روحیات و رفتار یکدیگر آگاه شوند.

یک نکته مهم در دوران عقد این است که اگر زوجین در دوران عقد به این نتیجه رسیدند که واقعا با هم نمی‌توانند زندگی کنند، باید از هم جدا شوند. طلاق گرفتن قبل از عروسی، آسیب کمتری به زوجین وارد می‌کند تا بعد از عروسی و بچه دار شدن.

 دوران عقد فرصت مناسبی جهت شناخت بهتر و عمیق‌تر زن و مرد از یکدیگر و در نتیجه ورود به زندگی با تفاهمی بیشتر است. به عبارت دیگر دوران نامزدی دوران آشنایی تکمیلی است و یک ازدواج نیمه تمام محسوب میشود. لذا نباید انتظار داشت که آنچه افراد در زندگی مشترک تجربه میکنند، در این دوره نیز تجربه کنند.

از دیگر مسائل مهمی که وجود دارد مسائل ایدئولوژیک یا همان مسائل اعتقادی و مذهبی است در دوران عقد باید دقت بیشتری به آنها شود.

این مسئله در زمینه مسائل اجتماعی ، فرهنگی و حتی سیاسی هم صدق می‌کند به عنوان مثال مواردی بوده که زوجین در بحران‌های سیاسی کارشان به طلاق کشیده شده است. برخی از خانواده‌ها در تب و تاب‌های سیاسی جامعه تازه می‌فهمند از لحاظ سیاسی هیچ هم خونی با همدیگر ندارند و اختلافات بالا می‌گیرد.

این مسئله بسیار مهم است که طرف مقابل را اجبار نکنیم که حتما در همه زمینه‌ها مثل همسرش فکر کند. تمام زمینه ها مانند رفت و آمد خانوادگی، مسافرت رفتن، ، بچه دار شدن ، نحوه تربیت فرزندان با هم صحبت کنند و  اجازه بدهند فرد مقابل راحت و بدون رودربایستی حرف خود را بزنند و شنونده خوبی باشند.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: برچسب‌ها: نامزدی , آموزش رفتار درنامزدی , قوانین نامزدی , مرز رفتارها در نامزدی , خانواده , تشکیل خانواده ,
:: بازدید از این مطلب : 216
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
شما چه روحیه ای دارید و شغل مناسب شما چیست؟

روانشناسان می‌گویند ورزشكارها، هنرمندها، تراشكارها و هر شغل دیگری كه به ذهن‌تان می‌رسد آدم‌های باهوشی هستند. آنها می‌گویند تست‌های سنتی روان‌شناسی كه بهره هوشی  (IQ) را می‌سنجند فقط توانایی‌های منطقی ـ ریاضی، زبان‌شناختی و تا حدی عملی ما را می‌سنجند. در صورتی كه بسیاری از توانایی‌های دیگر در آدمیزاد وجود دارد كه به معنای واقعی نشان‌دهنده هوش است. یعنی می‌توانند برای سازگار‌شدن با موقعیت‌های جدید به كار ما بیایند، اما كاملا فراموش شده‌اند.

بر همین اساس نظریه‌پرداز جدیدی به نام گاردنر می‌گوید هوش‌های متنوع‌تری در آدمیزاد وجود دارد. او هفت نوع هوش در آدمیزاد شناسایی كرده است: ‌زبان‌شناختی، تصویری، موسیقایی، بدنی، منطقی، میان‌فردی و درون‌فردی. گاردنر می‌گوید اگر ما بتوانیم رشته تحصیلی و شغل ‌مان را بر اساس نوع هوش‌مان انتخاب كنیم، رضایت بیشتری از زندگی‌مان خواهیم داشت. اما چطور می‌شود نوع هوش‌مان را تشخیص دهیم و بر اساس آن، چه رشته‌های تحصیلی و شغلی را انتخاب كنیم.

 

هوش‌زبان‌شناختی

هر نوع توانایی ذهنی كه به كلمه‌ها ربط داشته باشد، نشان‌دهنده هوش‌زبان‌شناختی است. با این حساب كسانی كه اطلاعات عمومی زیادی دارند، می‌توانند با كلمه‌ها بازی كنند، شعر می‌گویند و داستان می‌نویسند هوش زبان‌شناختی بالایی دارند.

نشانه‌ها:

1ـ كتاب‌ها برایش خیلی مهم است.
2ـ می‌توانند قبل از خواندن، صحبت‌‌كردن یا نوشتن، كلمات را در ذهن‌شان بشنوند.
3 ـ كلمات را وقتی از رادیو می‌شنوند بیشتر درك می‌كنند تا وقتی كه تلویزیون تماشا می‌كنند.
4ـ از سرگرم‌ كردن خود و دیگران با لغاتی كه تلفظ سخت یا بی‌معنی دارند لذت می‌برند.
5ـ موقع رانندگی بیشتر از توجه‌‌كردن به مناظر، خواندن نوشته‌های بیلبوردها برایشان جذاب است.
6 ـ موقع حرف‌‌زدن بیشتر از چیزهایی كه شنیده یا خوانده‌اند استفاده می‌كنند.

چه شغل ‌هایی به دردشان می‌خورد؟

كتابدار، مسئول بایگانی، متصدی (موزه، كتابخانه، نمایشگاه و…)، ناشر، مترجم، نویسنده یا گوینده رادیو و تلویزیون، روزنامه‌نگار، وكیل، منشی و معلم زبان فارسی یا انگلیسی.

 

 

هوش منطقی ـ ریاضی

كسانی كه توانایی انجام محاسبات ریاضی‌شان قوی است، استدلال‌های منطقی را خوب می‌فهمند و البته خوب هم استدلال می‌كنند، بهره بالایی از هوش منطقی ـ ریاضی دارند. معمولا در مدارس ما به این نوع هوش خیلی بها داده می‌شود.

نشانه‌ها:

1ـ به راحتی می‌توانند حساب و كتاب‌هایشان را ذهنی انجام دهند.
2ـ هنوز از بازی‌های علمی یا حل مسائل بغرنج فكری كه احتیاج به تفكر منطقی دارند لذت می‌برند.
3ـ الگوها، ترتیب یا تسلسل منطقی رویدادها را دنبال می‌كنند.
4ـ معتقدند تقریبا هر مطلبی یك توضیح عقلانی دارد.
5ـ دوست دارند نقص‌های روشنی را كه در گفتار و رفتار مردم و محیط زندگی و محل كار آنها پیدا می‌شود، پیدا كنند.

چه شغل‌ هایی به دردشان می‌خورد؟

حسابرس، حسابدار، مامور خرید، كارگزار بیمه، ریاضیدان، محقق، متخصص آمار، كارشناس سیستم‌های رایانه‌ای، كارشناس مالی، كارشناس فنی، دفتردار، معلم و استاد علوم پایه و تجربی.

 

 

هوش جسمی ـ حركتی

ورزشكارها یك گروه بزرگ از هوشمندان بدنی حركتی را تشكیل می‌دهند. البته غیر از این گروه كسان دیگری هم هستند كه با مهارت‌های حركتی‌شان می‌توانند پول در بیاورند.

نشانه‌ها:

1ـ حداقل یك رشته ورزشی را به صورت حرفه‌ای پیگیری می‌كنند.
2ـ برایشان مشكل است كه یك مدت‌طولانی بدون تحرك بنشینند.
3ـ بهترین ایده‌ها وقتی به ذهن‌شان می‌رسد كه مدت‌طولانی قدم می‌زنند یا می‌دوند یا یك فعالیت جسمی دیگر انجام می‌دهند.
4ـ دوست دارند اوقات فراغت‌شان را در طبیعت بگذرانند.
5ـ هنگام صحبت‌كردن با دیگران خیلی زیاد از حركات دست یا شكل‌های دیگر زبان بدن استفاده می‌كنند.
6ـ برای این‌كه بیشتر در مورد چیزی بدانند باید آن را لمس كنند.
7ـ خودشان را آدم‌های منظم و آراسته‌ای می‌دانند.
8ـ برای آموختن یك مهارت جدید به جای مطالعه‌كردن باید آن را عملی انجام دهند.

چه شغل‌ هایی به دردشان می‌خورد؟

فیزیوتراپیست، فعال در صنعت توریسم، بازیگر، مانكن، كشاورز، مكانیك، نجار، صنعتگر، معلم تربیت بدنی، كارگر كارخانه، ورزشكار حرفه‌ای، محیط‌بان و جواهرساز.

 

هوش فضایی

هرچه كسانی كه از نظر كلامی با‌هوش هستند در ذهن‌شان كلمه دارند، آدم‌های با‌هوش فضایی در ذهن‌شان تصویر دارند. آنها از هر چیزی می‌توانند یك تصویر در ذهن‌شان بسازند. یعنی مثلا اگر شما بگویید عدالت در ذهن آنها ترازو می‌آید. البته این نصف ماجراست. آنها می‌توانند این تصویرها را خلق كنند. یعنی این‌كه یك چیز ملموس به عنوان فرآورده هوش تصویری‌شان به شما تحویل دهند.

نشانه‌ها:

1ـ وقتی چشمان‌شان را می‌بندند تصاویر تجسمی روشنی را می‌بینند.
2ـ نسبت به رنگ‌ها حساس هستند.
3ـ گاهی با یك دوربین عكاسی یا فیلمبرداری آنچه را در اطراف می‌بینند، ضبط می‌كنند.
4ـ از حل پازل‌ها، مازها و سایر معماهای بصری لذت می‌برند.
5ـ خواب‌هایی كه می‌بینند كاملا واضح است.
6ـ معمولا می‌توانند در نواحی ناشناخته مسیر را درست پیدا كنند.
7ـ به راحتی می‌توانند تصور كنند اگر یك شیء را از یك دورنمای مستقیم از بالا نگاه كنند آن را چگونه خواهند دید.
8 ـ ترجیح می‌دهند نوشته‌هایی را بخوانند كه تصویرهای زیادی دارند.

 چه شغل ‌هایی به دردشان می‌خورند؟

مهندس، معمار، نقشه‌كش شهری، گرافیست، دكوراتور داخلی، عكاس، معلم هنر، مخترع، خلبان، كارشناس آثار هنری و مجسمه‌ساز.

 

 

هوش موسیقایی

وقتی می‌گویید تقریبا هیچ تفاوتی بین ریتم، زیر و بم، تن صدا و نغمه‌ها درك نمی‌كنید مطمئن باشید هوش موسیقایی پایینی دارید، اما اگر می‌‌توانید صدای سنتور را از بین ملغمه‌ای از سازها تشخیص دهید و می‌فهمید یك نفر دارد فالش می‌خواند، احتمالا هوش موسیقایی بالایی دارید. توانایی‌های موسیقایی را اولین‌بار گاردنر به عنوان یك هوش مطرح كرد.

نشانه‌ها

1ـ صدای آوازشان دلنشین است.
2ـ وقتی كه یك نت موسیقی اشتباه نواخته می‌شود می‌توانند تشخیص دهند.
3ـ یك ساز می‌نوازند.
4ـ زندگی بدون موسیقی برایشان بی‌ارزش است.
5ـ اگر یك آلبوم موسیقی را یك یا دو ‌بار گوش كنند می‌توانند آن را درست بخوانند.

چه شغل ‌هایی به دردشان می‌خورد؟

نوازنده، سازنده و فروشنده آلات موسیقی، آهنگساز، خواننده، معلم موسیقی و منتقد موسیقی.

 

 

هوش میان‌فردی

آدم‌هایی كه می‌توانند خیلی خوب و زود با افراد دیگر رابطه برقرار كنند، بخوبی احساسات آنها را تشخیص دهند و درك كنند و البته خوب آنها را مدیریت و رهبری كنند از هوش‌میان‌فردی برخوردارند.

نشانه‌ها

1ـ از آن آدم‌هایی هستند كه دیگران برای مشاوره یا توصیه‌‌گرفتن به آنها مراجعه می‌كنند.
2ـ ورزش‌های گروهی را به ورزش‌های فردی ترجیح می‌دهند.
3ـ وقتی با مشكلی مواجه می‌شوند به جای حل آن ترجیح می‌دهند از فرد دیگری كمك بگیرند.
4ـ تلاش برای تعلیم دادن یك فرد یا گروه برایشان لذتبخش است و می‌دانند این كار را چطور باید انجام دهند.
5ـ خودشان را یك مدیر خوب می‌دانند.6 ـ در میان جمع، احساس آرامش و آسودگی می‌كنند.

چه شغل‌ هایی به دردشان می‌خورد؟

سرپرست، مدیر، كارمند اداری، داور، جامعه‌شناس، مردم‌شناس، مشاور، روان‌شناس، پرستار، مسئول روابط عمومی، فروشنده، مسئول آژانس مسافرتی و مدیر روابط عمومی.

 

 

هوش‌درون‌فردی

كسانی كه خیلی خوب درون خودشان را می‌كاوند و از این درونكاوی برای هدف‌های زندگی‌شان استفاده می‌كنند، هوش درون‌فردی بالایی دارند. این نوع آدم‌ها بسیار مستقل و فردیت یافته‌اند. آنها همه زوایای تاریك وخود، عیب‌ها و توانایی‌هایشان را می‌شناسند.

نشانه‌ها:

1ـ همیشه اوقات تنهایی‌شان را به فكر‌كردن به مسائل مهم زندگی می‌گذرانند.
2ـ عقایدی دارند كه آنها را از جمع مجزا می‌كند.
3ـ سرگرمی یا علاقه‌های ویژه‌ای دارند كه برایشان اهمیت زیادی دارد.
4ـ اهداف مهمی در زندگی دارند كه همیشه به آنها فكر می‌كنند.
5ـ دیدگاه واقع‌بینانه‌ای نسبت به نقاط ضعف و قوت خودشان دارند.
6ـ خودشان را فردی با اراده یا از لحاظ فكری مستقل می‌دانند.
7 ـ دفترچه خاطرات یا یادداشت روزانه شخصی دارند.

چه شغل ‌هایی به دردشان می‌خورد؟

روان‌شناس، مشاور، عالم الهیات، برنامه‌ریز و كارآفرین.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: برچسب‌ها: شغل مناسب افراد , پیدا کردن شغل مناسب , مقال در مورد بیکاری , دانلود مقاله در مورد اشتغال , روحیه افراد ,
:: بازدید از این مطلب : 59
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
با این کارها مرد مورد علاقه تان را مجذوب خود کنید

زوج ها باهم قهر می کنند، به هم می زنند و حتی طلاق می گیرند. ممکن است از او متنفر شده باشید، او را پس بزنید، یا حتی شماره تلفنش را هم از گوشیتان پاک کرده باشید. اما به محض اینکه چشمانتان را می بندید، خاطره او، خنده هایش، نوازشهایش همه چیز دوباره به سمتتان برمی گردد. چه می شد اگر او هم به این اندازه شما برایش مهم بودید. اما زندگی همین است…سرشار از اگرها و اماها. پس الان چه باید بکنید؟ به سراغ مردهای دیگر بروید و آنها را امتحان کنید؟ اما اگر نمی توانید چنین کاری بکنید، هنوز هم راهی برایتان هست. می توانید کاری کنید که دوباره به سمتتان برگردد و عاشقتان شود.

در زیر به 3 راه برای برانگیختن حس حسادت مرد مورد علاقه تان به شما معرفی می کنیم. اما دقت کنید که این روشها را فقط برای مردهایی استفاده کنید که حداقل کمی با شما نرم هستند. البته اگر از احساسات او مطمئن نیستید هم می توانید از این راه هااستفاده کنید. چون چیزی را از دست نمی دهید.

 

گریه نکنید

برای شروع باید دست از گریه و زاری بردارید. گریه نکنید، التماس نکنید و دنبالش نیفتید. هرچه بیشتر دنبال او بیفتید، او را از خودتان دورتر می کنید. به او زمان و آرامش بدهید و درعین حال با دوستانش صحبت کنید. به او نشان دهید که آنها چقدر در زندگیتان مهم هستند. حرفها، مکالمات و رفتارهای آنها را تحسین کنید. مرد شما باید نبود شما را در زندگیش احساس کند. هیچوقت صحبت را با او شروع نکنید مگر اینکه مطمئن باشید که خودش هم علاقه مند است. اگر خودش برای حرف زدن پا پیش نگذاشت، می توانید کمی به او توجه نشان دهید. اما یادتان باشد، همیشه حد خودتان را بشناسید.

 

خودتان را مشغول کنید

خودتان را مشغول کنید. سعی کنید او را از ذهنتان بیرون کنید. به او نشان دهید که درگیر کارهای زیادی هستید، با دوستانتان اس ام اس بازی کنید، تلفنی حرف بزنید و حتی چت کنید. همیشه یادتان باشد، وقتی دلتان برای او تنگ می شود، فقط باید صبر کنید. دلیلش این است که وقت برای اینکار زیاد دارید. کاری کنید که او از شما بپرسد که چه کاری اینقدر مشغولتان کرده است. شما هم نادیده اش بگیرید و صحبت را عوض کنید و به شک بیندازیدش. باور کنید مردها بیشتر از اینکه عاشق ظاهر خانم ها شوند، عاشق اسرارآمیز بودن آنها می شوند.

 

خودتان را تغییر دهید

خودتان را تغییر دهید و تعجبش را جلب کنید. سعی کنید آدم دیگری شوید. برای خودتان وقت بگذارید. باشگاه بروید، آرایشگاه بروید و یک ورزش جدید را یاد بگیرید. مطمئناً ناراحت می شود وقتی ببیند که با دیگران بیرون می روید و خوش می گذرانید. اینکار حس حسادت او را جلب می کند و باعث می شود حتی بیاید از کلاس دنبالتان تا بتواند کمی چکتان کند.

او باید بفهمد که زندگی شما فقط حول او نمی چرخد. با این روش مطمئن باشید که شگفت زده می شود و حسودی می کند. باید نشان دهید که اهمیت زیادی در زندگیتان ندارد و خوشحال و راحت باشید و از مجرد بودن خود لذت ببرید. در دسترسش نباشید. بگذارید دنبالتان بگردد.

اما در عین حال باید محتاط باشید. خیلی به او سخت نگیرید. اگر طرفتان عصبانی شد کمی به او فرصت بدهید. همه چیز در عشق و جنگ عادلانه است، آنچه مهم است حضور او در زندگی شماست.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 44
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
8 راه حل برای بازگرداندن آرامش به همسرتان

1.هنگامی که خشم خود را بر ملا می‌سازد به حرف هایش گوش کنید و بگذارید هر چه می‌خواهد به زبان بیاورد.

2.با ارائه رفتاری مشابه وضعیت او را همچون آینه منعکس کنید. به این معنی که اگر نشسته شما هم بنشینید .اگر او ایستاده شما هم بایستید.

3.پس از آن که او هم عقده‌اش را خالی کرد به او اجازه دهید که این برخورد را تمام کند.

4.فکر خود را به او تلقین و به او اعتراف کنید که حق دارد عصبانی باشد.

5.وضعیت او را تائید کنید و تائید خودتان را از او به عنوان اینکه رفتارش را درک کرده‌اید به او ثابت کنید.

6.از بیان جملاتی که ممکن است به خشم او بیشتر دامن بزند خوداری کنید.

7.سکوتی رابرقرار کنید، وضع آرامی را به خود بگیرید و با صدائی آرام صحبت کنید به وی کمک کرده تا مشکل را برطرف کند تا به این ترتیب آن وضعیت مجددا رخ ندهد.

8.از او بخواهید که مشکلات پیچیده‌تر را به صورت مکتوب بازگو کند و شما نیز وقتی را به منظور حل مشکل او درنظر بگیرید. 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 49
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
نکاتی که در هنگام انتقاد کردن باید رعایت کنید

اگر می خواهید انتقادتان خوب و سازنده باشد، ۱۶ نکته زیر را رعایت کنید:

 

۱) خودتان را خسته نکنید

قبل از اینکه شروع کنید به انتقاد کردن، اول مطمئن شوید که آنچه می خواهید مورد انتقاد قرار بدهید، واقعا غلط بوده و مستحق انتقاد است. بعدش مطمئن شوید رفتار آن شخصی را که می خواهید مورد انتقاد قرار بدهید، درست ارزیابی کرده اید. اگر طرف مقابل را خوب می شناسید و مطمئن اید که انتقادهایتان هیچ تاثیری روی او نخواهد داشت، از خیر انتقاد بگذارید و خودتان را خسته نکنید. اگر مطمئن اید که طرف مقابل، توان تغییر دادن آن خصوصیتی را که مورد انتقاد شماست ندارد، باز هم معقول نیست از او انتقاد کنید. برای انتقاد سازنده فقط یک دلیل موجه داریم و بس: شما و طرف مقابل می خواهید به نتیجه بهتری دست پیدا کنید و مطمئن اید که این کار، شدنی است. نکته در این جاست که فرد مقابل باید با انتقاد شما رفتار و عملکردش بهتر شود و واقعا پیشرفت کند.

 

۲) بزنید به هدف

دقیقا به هدف بزنید و بگویید که مشخصا کدام قسمت از رفتار یا گفتار طرف مقابل تان مورد انتقاد شماست و انتظارش را نداشته اید. منظورتان را البته در لفافه هم می توانید بفهمانید اما اگر این کار را به دقت انجام ندهید، ممکن است تمام تلاش تان به باد برود. در پایان انتقاد باید مطمئن شوید که طرف مقابل تان دقیقا فهمیده است دلیل و انگیزه اصلی انتقاد شما از او چیست. این نکته مهمی است.

 

۳) تا ضرورت ندارد، نگویید

اگر از یک نفر، زیاد انتقاد کنید، قصد و هدفی که در پشت انتقادتان دارید گم می شود و تاثیر حرف هایتان کم. اگر به طرف مقابل تان زمان کافی برای اصلاح رفتار و گفتارش ندهید، باز هم احتمال رنجش او از شما زیاد است. فقط وقتی لب به انتقاد باز کنید که فکر می کنید ضرورت دارد. اگر در طرف مقابل تان رفتارهای زیادی وجود دارد که مورد انتقاد شماست، بهتر است هر دفعه ای که می خواهید از او انتقاد کنید، بیشتر از یک مورد را برای مطرح کردن انتخاب نکنید.

۴)«همیشه» و «هرگز» را فراموش کنید

از کلماتی مثل «همیشه» و «هرگز» برای توصیف رفتارهای منفی دیگران استفاده نکنید. مثلا نگویید: «تو همیشه با صدای بلند می خندی» یا «تو هیچ وقت به حرف من دقت نمی کنی» و… این کلمات، شخصیت آدم ها را به لاک دفاعی فرو می برد و این حس به آنها دست می دهد که شما متمرکز شده اید روی نقاط ضعف شان و چشم تان را به نقاط قوت شان بسته اید. «بعضی اوقات» و «معمولا» و امثالهم خیلی موثرترند از «همیشه» و «هرگز» و امثالهم.

 

۵) شوخی را با انتقاد مخلوط نکنید

اگر چه شاید بامزه به نظر برسد که به هنگام انتقاد کردن از این و آن، حرف های تان را با شوخی مخلوط کنید اما بیشتر آدم ها آن را این طور تعبیر می کنند که دارید آنها را مسخره می کنید و در چنین شرایطی هم طبیعتا دیگر نمی شود به انتقادتان بگویید انتقاد سازنده.

 

۶) چگونه انتقاد کنیم:از مقایسه کردن بپرهیزید

اگر مزایای رفتاری و گفتاری یک نفر دیگر را به رخ طرف مقابل تان بکشید، معمولا تاثیر انتقادتان معکوس می شود. از هر گونه مقایسه ای که به تحقیر فرد انتقاد شونده منجر می شود، پرهیز کنید. این کار، سازندگی انتقادتان را مخدوش می کند اما مقایسه هایی که طرف مقابل تان در آنها دست بالا را خواهد داشت، مطلوب اند و حسن نیت شما را به فرد انتقادشونده منتقل می کنند.

 

۷) چگونه انتقاد کنیم:توی جمع انتقاد نکنید

انتقاد از یک نفر در میان جمع، معمولا به ایجاد حس حقارت ـ و دست کم حس شرمندگی ـ در فردی منجر می شود که از او انتقاد می کنید. چنین انتقادهایی در بیشتر مواقع موجب رنجش خاطر می شوند و نتیجه مطلوبی در پی ندارند اما انتقادهایی که در خلوت انجام می شوند، گویای حسن نیت انتقاد کننده اند و بار سازندگی شان بیشتر است.

 

۸) چگونه انتقاد کنیم:به موقع بگویید

شاید بهترین موقع برای انتقاد کردن، مدت کوتاهی پس از ارتکاب همان عملی باشد که می خواهید از آن انتقاد کنید. البته تا آنجا که در توان تان هست باید سعی کنید زمینه را برای یک گفتگوی خصوصی در خلوت و بحث بی طرف با فرد انتقاد شونده فراهم کنید.

 

۹) چگونه انتقاد کنیم:مثبت شروع کنید

هر آدمی دوست دارد که نقاط مثبتش دیده شود و مورد تحسین قرار بگیرد. به همین دلیل، بهتر است پیش از شروع کردن به انتقاد و تذکر دادن نقاط ضعف، از یک یا چند نقطه قوت در فرد انتقاد شونده یاد کنید و پس از اشاره به این ویژگی های مثبت، بگویید که در او یک نقطه ضعف هم می بینید که اگر بهبود پیدا کند نقاط مثبتش را پررنگ تر خواهد کرد. در پایان انتقاد هم دوباره به خوبی های او اشاره ای کنید تا حس مثبت اش، او را به تغییر و بازسازی آن نقطه ضعف، ترغیب کند.

 

۱۰)چگونه انتقاد کنیم: ویران نکنید، بسازید

«من مطمئنم که تو خیلی بهتر از اینها می توانی انجام وظیفه کنی چون… من مطمئنم که می توانم توی این قضیه روی تو حساب کنم چون. . .» گفتن چنین جملاتی باعث می شود اعتماد به نفس طرف مقابل تان افزایش پیدا کند و حس کند که شما دلتان می خواهد او از وضعیتی که دارد به وضعیت بهتری دست پیدا کند اما اگر لحن و کلماتی که برای انتقاد کردن انتخاب می کنید، نامناسب باشد طرف مقابل تان حس می کند که شما می خواهید او را زمین بزنید و به این ترتیب، تاثیر حرف ها و انتقادات تان به حداقل می رسد.

 

۱۱) چگونه انتقاد کنیم:عصبانی نشوید

تا وقتی خودتان نخواهید، هیچ کس نمی تواند شما را آن قدر عصبانی کند که کنترل تان را از دست بدهید. همیشه وقتی در برخورد با دیگران عصبانیت به خرج می دهید، پیش تر و بیشتر از آنکه به طرف مقابل تان آسیب بزنید، به خودتان آسیب می رسانید. عصبانیت نمی گذارد حرف هایتان منصفانه شنیده شود. وقتی انتقاد می کنید، اجازه ندهید احساسات شخصی تان مزاحم تاثیر حرف هایتان شود.

۱۲) چگونه انتقاد کنیم:غیرمستقیم اشاره کنید

به صراحت و مستقیما شروع به انتقاد و سرزنش نکنید. سعی کنید با طرح سوالاتی هدف دار، شخص را وادار کنید تا مسیر بحث را به همان سمتی که شما می خواهید بکشاند و آن وقت حرف تان را شروع کنید. توانایی ها و هوش و استعداد طرف مقابل تان را به خاطر کاری که اشتباه انجام داده و حالا مورد انتقاد شماست، یک باره زیر سوال نبرید.

 

۱۳) چگونه انتقاد کنیم:بگذارید از خودش دفاع کند

با چند سوال هدف دار و غیر مستقیم، سعی کنید او را در وضعیتی قرار بدهید که خودش همه حرف ها را بزند. او با این کار، می تواند از خودش دفاع کند و لااقل آن مساله ای را که مورد انتقاد شماست، از زاویه دید خودش برا یتان تعریف کند. به این ترتیب، شاید در تصمیم شما برای انتقاد کردن، تجدید نظری به وجود بیاید. وقتی شما و طرف مقابل تان با هم به نتیجه مشترکی برسید، احتمال اینکه در پایان بحث بتوانید به نتیجه دلخواه تان برسید، بیشتر می شود.

 

۱۴) چگونه انتقاد کنیم:موضوع را روشن کنید

تا آنجا که ممکن است، وضعیت مورد بحث را برای خودتان روشن کنید. برای اینکه بتوانید یک مساله را به خوبی حل کنید، باید شرایط را خوب درک کنید. درباره زوایای مختلف موضوع مورد بحث، از خودتان سوال کنید و سعی کنید به آن سوال ها جواب بدهید. تا آنجا که برایتان مقدور است خودتان را در شرایط طرف مقابل قرار بدهید و سعی کنید موضوع را از چشم او ببینید و شرایطش را درک کنید. در میان گفتارهای انتقادآمیزتان هم بهتر است هر از گاه به این موضوع اشار کنید که مثلا اگر من جای تو بودم یا اگر من توی این موقعیت قرار می گرفتم… و بعدش هم نظر او را درباره پیشنهادتان جویا شوید.

 

۱۵) چگونه انتقاد کنیم:اشتباه تان را قبول کنید

وقتی در لابه لای حرف هایتان به اشتباهات خودتان هم اشاره ای می کنید و آنها را می پذیرید، طرف مقابل تان هم راحت تر می تواند اشتباهات خودش را قبول کند.

اگر مقدور است بدون اینکه اسمی از شخص یا اشتباهش به میان بیاورید (به ویژه در میان جمع) مشکل را به صورت غیرمستقیم و به نحوی مطرح کنید که فقط شما و طرف مقابل تان از موضوع سر در بیاورید، این کار را انجام بدهید. این شیوه در خیلی از موارد جواب می دهد.

 

۱۶) چگونه انتقاد کنیم:گاهی تنبیه کنید

اگر شما مدیر یک مجموعه هستید و یکی از زیردستان تان خطایی می کند که باید مورد انتقاد قرار بگیرد، یکی از بهترین راه ها برای انتقاد از او و تنبیه کردنش این است که اول، اشتباهش را به او تذکر بدهید و بعد، از خود او بخواهید که تنبیهی برای خودش در نظر بگیرد.

در بیشتر موارد، تنبیهی که آن شخص برای خودش در نظر می گیرد بیشتر و سنگین تر از آن چیزی است که شما در ذهن تان برای او در نظر گرفته بودید اما اگر آنچه او گفت، خیلی کمتر از آن چیزی بود که شما در ذهن داشتید، تعارف را بگذارید کنار: «متاسفانه این تنبیه از آن تنبیهی که من برای شما در نظر گرفته ام خیلی سبک تر است. به نظر من عادلانه ترین تنبیه برای این کار شما این است که…



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 48
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
روش صحیح مقابله با دخالت های پدر زن

با ازدواج شرایط زندگی افراد تغییر می کند از جمله این شرایط نقش های فرد در زندگی جدید است. فرد علاوه بر نقش هایی که در خانواده خود داشته از جمله فرزند، خواهر یا برادر بعد از ازدواج نیز نقش همسر، عروس یا داماد را برعهده دارد و این نقش های جدید وظایفی را به همراه می گیرد که فرد با مدیریت مناسب می تواند از بروز اختلاف جلوگیری کند.

 

بعد از ازدواج و تشکیل خانواده برقرار کردن تعادل و تعامل مناسب میان والدین و همسر یکی از مهم ترین تکالیف زوجین است. از طرفی نیز سوء تفاهم و اختلاف با خانواده همسر برای زوجین امری اجتناب ناپذیر است. با ازدواج ، زوجین با خانواده ای که تا کنون تعاملی با آنها – به عنوان عروس یا داماد – نداشته اند وارد ارتباط می شوند. واقعیت این است که وقتی افراد ازدواج می کنند، به این موضوع توجه نمی کنند که با یک خانواده دیگر وصلت کرده اند. دقت کنید با یک خانواده نه با یک فرد.ممکن است این خانواده رسم و رسوم، رفتارها، اعتقادات و عادت هایی برخلاف شما داشته باشند. زمانی که این اختلاف نظرها یا تفاوت ها در زمینه های مختلف به شما و همسرتان سرایت کند، کشمکش و درگیری شروع می شود. در ادامه راهکارهایی برای مدیریت بهترارتباط با خانواده همسر و نیز خانواده پدری ارائه می شود:

 

ذهنیت منفی خود را تغییر دهید

اینکه افراد چه نگرشی به خانواده همسر دارند بسیار مهم است؛ مثلا اگر خانم در خانواده ای بزرگ شده که خانواده پدر – از جمله مادربزرگ ، پدر بزرگ، عمه و…- بادخالت کردن باعث ایجاد تنش و نارضایتی مادر شده اند در این حالت احتمالا خانم پیش داوری و نگرش خوبی نسبت به خانواده شوهر نخواهد داشت. همین عامل می تواند باعث پیش داوری و به وجود آمدن افکار منفی نسبت به رفتارهای خانواده همسر شود که آغاز کننده بسیاری از سوء تفاهم ها و تنش ها می شود. به خانواده همسر خود احترام بگذارید. احترام به خانواده همسر جزو ضروریات یک ارتباط خوب است. حتی اگر به شما علاقه ای ندارند، رفتاری انجام ندهید که ارتباط تان بدتر شود. هرگز با آنها با لحن بد صحبت نکنید و به آنها توهین نکنید. به ارتباط با آنها علاقه نشان دهید و به حرف شان توجه کنید.

 

در پی تغییر خانواده همسر خود نباشید

آنها را همانطور که هستند بپذیرید. سعی کنید به جای اینکه منتظر بمانید آنها رفتار خود را تغییر دهند شما با رفتاری معقول و سنجیده همراه با احترام و محبت شاهد تغییرات مثبتی در ارتباطاتتان باشید.

 

اختلافات و مشکلات خود را با خانواده هایتان در میان نگذارید

در بسیاری از مواقع بیان مشکلات با خانواده ها، ضمن این که راه رابرای دخالت در زندگی شما باز می کند، به علت نداشتن آگاهی و تخصص کافی و همچنین از سر دلسوزی راه حل هایی از طرف آن ها ارائه می شود که ممکن است اوضاع را از آن چه هست بدتر کند. دیگر اینکه نگرش منفی نسبت به همسر شما در ذهن خانواده ها ایجاد می شود که زمینه ساز اختلافات بیشتر خواهد شد.

 

علاقه خود را به آنها نشان دهید

از صحبت کردن درباره کدورت های گذشته، اجتناب کنید وآنها را متوجه این مسئله کنید که ارتباط خوب و صمیمانه به همراه احترام متقابل با آنها یکی ازضروریات زندگی مشترک شماست.

 

گذشت کنید

گذشت به معنای فراموش کردن مسئله نیست، بلکه گذشت به معنای رها کردن خود از خشم است. گذشت نشانه کنترل شما بر احساساتتان است نه ضعف شما.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 52
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
ایجاد اعتماد به نفس در کودکان قبل از شروع مدارس

اگر شما پدر و مادری هستید که فرزند محصل دارید باید به این نکته توجه داشته باشید که تنها خرج کردن پول و خرید مثلا جدیدترین کفش ورزشی ، لباس و لوازم مدرسه برای آماده سازی فرزندان در شروع مدارس کافی نبوده و فراموش نکنید که مهمترین نکته افزایش اعتماد به نفس آنها قبل از شروع مدارس میباشد.

ما هزاران والدین را می شناسیم که چندین هزار دلار خرج می کنند تا فرزندشان از جدیدترین بازی های ویدئویی و کامپیوتری و انواع اسباب بازی های مدرن و به روز بهره مند باشند اما دریغ از آنکه بدانند همین فرزندان به چه سرمایه گذاری هایی در رشد عاطفی اشان نیازمندند ؟ در جهان امروز، با نمونه هایی از این اتفاقات مواجه شده ایم که باید گفت در تمامی سنین هم رخ می دهد . رشد عاطفی سالم فرزندان چه در پیش دبستانی ، ابتدایی، راهنمایی و حتی دبیرستانی مستلزم سرمایه گذاری روی بیان احساسات و عواطف از سوی والدین و رفع نیاز های عاطفی آنها و بالا بردن اعتماد به نفس آنها می باشد.

 

ما در اینجا به عنوان یک مادر باید بگوییم که ما قبل از آنکه یک مادر باشیم یک انسان هستیم که مطمئنا می خواهیم بهترین چیزها را فرزندمان در زندگی اش داشته باشد .اکنون متوجه شدیم که بهترین چیزی که می توانیم به آنها بدهیم انتقال حس خوبی است که از درک کردن آنها می توانیم به آنها دهیم. مثلا باید مطمئن باشیم قبل از آنکه فرزندمان احتیاج به آخرین بازی های کامپیوتری دارد یا نه آیا او از اعتماد به نفس بالا برای استفاده از آن برخوردار می باشد یا خیر ؟

بنابراین ، همانطور که شما در حال خریدن بهترین وسایل و امکانات برای او می باشید یادآوری می کنیم که بهترین چیز که می توانید به آنها بدهید کمک به بالا بردن اعتماد به نفسشان می باشد . در اینجا چند راهنمایی برای شروع به بالا بردن اعتماد به نفس سالم در فرزندان را برایتان بیان کرده ایم که هر پدر و مادری می تواند از اینها بهره گیرد.نکاتی کاملا متفاوت و در عین حال بسیار مفید برای شما پدرو مادر عزیز.

 

1 – مراقب طرز صحبت کردنتان باشید

بچه ها در اینکه شما با آنها چگونه صحبت می کنید و به آنها چه می گویید بسیار حساس هستند .باید آنها را برای نداشته هایشان تشویق کنید و به یاد داشته باشید که تهدید کردن آنها در این مواقع اصلا کار درستی نمی باشد.. برای مثال، اگر کودک شما به خوبی فوتبال بازی نمی کند از گفتن اینکه ” خوب، دفعه بعد کارت سخت تر است ” اجتناب کنید و در عوض ، سعی کنید او را تشویق کنید و مثلا بگویید” درست است که خیلی خوب بازی نکردی اما من واقعا به تلاش های تو افتخار می کنم و مطمئن هستم که موفق خواهی شد. “

گاهی اوقات ، سطح مهارت یک کودک آن نیست که او انجام می دهد . بنابراین، کمک به بچه ها برای غلبه آنها بر نا امیدی واقعا می تواند در بهتر شدن آنها موثر باشد. استفاده از حرف های گرم و دلنشین و شوخ طبعی برای کمک به بچه ها و بالا بردن اعتماد به نفسشان و آنچه که دوست دارند باشند، بسیار موثر می باشد.

 

2 – نقش یک الگوی مثبت را بازی کنید

اگر شما بیش از حد سخت گیر و بدبین باشید و به صورتی غیر واقعی در مورد عدم توانایی های آنها رفتار کنید در نهایت، فرزندانتان ممکن است از شما درس بگیرند و آنها هم اینگونه بدبینی و سخت گیری را الگوی کار خود قرار دهند که این اصلا درست نیست . پرورش اعتماد به نفس در آنها بهترین کار می باشد که این با خونسردی شما و سختگیرانه و بد اخلاق نبودنتان امکان پذیر می باشد.

 

3 – شناسایی و تغییر مسیر باورهای نادرست

این مهم است که یک پدر و مادر باورهای غیرمنطقی فرزند خود را بشناسند و آنها را به باورهای کمال، جذابیت ، توانایی تبدیل سازند .شما با این کار می توانید استانداردهای دقیق و واقعی در ارزیابی کودکانتان را بدست آورده و تصویر درستی از اینها را برایشان نشان دهید تا به غلط نروند .

برداشت نادرست از خود می تواند ریشه دور شدن از بهترین واقعیات باشد . برای مثال، کودکی که در محاسبات روزانه بسیار باهوش می باشد اما با اعتماد به نفسی بسیار پائین در مورد حل مسائل ریاضی می گوید که ” من مطمئنا نمی توانم ریاضیاتم را به خوبی انجام دهم” نه تنها این یک تعمیم غلط است بلکه باوری است که منجر به شکست او خواهد شد. تشویق کودکان در رسیدن آنها به هدفشان بسیار کارساز می باشد .برای بهبودی این وضعیت کارمفید این است که به او بگویید ” شما یک دانش آموز خوب در مدرسه هستید و ریاضی هم یک درسی است که نیاز به صرف زمان بیشتری دارد با هم تمرینات بیشتری را انجام می دهیم . “

 

4 – ابراز عشق و محبت

ابرازعشق و محبت به افزایش عزت نفس فرزندان شما کمک زیادی خواهد کرد. باز کردن آغوش برای تشکر از افتخارات آنها کمک زیادی به سعی و تلاش بیشتر آنها در بدست آوردن موفقیت های بیشتر و دور شدن از شکست ها خواهد کرد. مثلا می توانید در دفترچه یادداشت او بنویسید ” به نظر من تو فوق العاده هستی. “

به ستایش صادقانه ، اما بدون بزرگ نمایی از موفقیت های او بپردازیم. کودکان و نوجوانان به تعاریف درستی که در برابر دیگران از آنها می شود بسیار حساس هستند واین باعث بالا بردن اعتماد به نفس آنها در اجتماع خواهد شد.

 

5 – انتقال بازخورد دقیق و مثبت

نظراتی مانند ” شما همیشه کارهایت را از روی دیوانگی انجام می دهی ” باعث می شود که بازخورد بدی را در فرزندمان ایجاد کند و می توانید به جای آن اینگونه بیان کنید “من می دانم که تو به دلیل دعوایی که با برادرت داشتی بسیار عصبی هستی اما خوب بود در انجام این کار خودت را کنترل می کردی. ” اینها همگی به او کمک خواهد کرد که متوجه شود در لحظاتی که عصبی است هم می تواند طوری رفتار کند که یقین داشته باشد می تواند بازخورد مثبت و دقیقی از چگونگی بخورد شما با او داشته باشد.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 50
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
دلایل زنان برای فرار از بچه دار شدن

زنانی که ترجیح می‌دهند فرزندی نداشته باشند از سوی اطرافیانشان مورد انتقادهای زیاد از جمله از دست رفتن فرصت‌ها، درک نکردن معنی واقعی زندگی، نامناسب بودن سن بالا برای فرزندآوری، تغییر دیدگاه والدین در آینده، مشروط بودن یک زن خوب به فرزند داشتن و حتی درک نکردن معنی واقعی عشق قرار می‌گیرند.
 

 

در همین رابطه هافینگتن پست در مقاله جدیدی منتشر کرده که زنان اغلب دلایل جدی و مهمی برای این انتخاب خود دارند که در برخی موارد این دلایل و نگرانی‌ها منطقی و قابل ملاحظه هستند:

 
- وضعیت اقتصادی: فرزندآوری بدون شک هزینه‌های بالایی از جمله هزینه‌های زایمان، مخارج ضروری برای بزرگ کردن یک کودک و هزینه‌های فرستادن فرزندان به مدرسه و دانشگاه دارد که در کنار بسیاری دیگر از مخارج والدین را ملزم می‌کند قبل از هر تصمیمی برای بچه دار شدن وضعیت مالی خانواده را ارزیابی کنند و در نتیجه به رغم تمایل به داشتن فرزند، ترجیح می‌دهند قبل از آن شرایط مالی خود را بهبود بخشند.
 

 

- دلایل منطقی: برخلاف توسعه اجتماعی و فرهنگی، زنان همچنان نقش پرستاری از بچه‌ها را به ویژه در سال های اولیه رشد آنها به عهده دارند. در واقع تربیت فرزندان پیش از آغاز مدرسه بیش از یک کار تمام وقت زمان می‌برد. این کار در 24 ساعت روز، هفت روز هفته و بدون هیچ مرخصی ادامه دارد و وقتی حمایت شوهر و سایر اعضای خانواده در میان نباشد وجود این مشغله‌ها، زنان را برای بچه‌دار نشدن مصمم‌تر می‌کند.

 

 
- دلایل جمعیتی و محیطی: در حال حاضر حدودا 153 میلیون کودک بی‌سرپرست در دنیا زندگی می‌کنند. حتی در صورت انتخاب گزینه‌ داشتن فرزند می‌توان یکی از این کودکان را به سرپرستی گرفت.

 

 
- وضعیت سلامت جسمی: امروزه مادران زیادی در معرض بیماری‌های جسمی و روانی هستند و وضعیت تغذیه ناسالم نیز می‌تواند این بیماری ها را تشدید کند چرا که تهیه غذاهای ارگانیک برای همه اقشار امکانپذیر نیست و اضافه شدن یک فرد به جمعیت خانواده نیز احتمال مصرف غذاهای سالم را کاهش می‌دهد.
 

 

- دلایل عاطفی: ابتلای بسیاری افراد به استرس‌ها و تنش‌های عاطفی که از اختلالات شایع قرن حاضر است می‌تواند بر سلامت زنان تاثیرگذار باشد و آمدن یک بچه در این میان به تشدید وضعیت و نداشتن استراحت کافی به ویژه در دنیای پرتنش امروز منجر می شود.
 

 

- دلایل اجتماعی: تهدید خطرات مختلف اجتماعی برای فرزندان به ویژه در مدارس و مخصوصا در کشورهایی نظیر آمریکا که همراه داشتن سلاح برای هر فردی ممنوعیت ندارد بسیاری از زنان را به این فکر انداخته که اگر فرزندی نداشته باشند این نگرانی‌های خارج از کنترل را نیز نخواهند داشت.
 
- مشکلات پیش از زایمان: گاهی نیز حتی وضعیت جسمی و مشکلات فیزیکی و ناخوشایند پیش از زایمان از جمله تهوع، اسهال و استفراغ بسیاری از زنان را به ویژه در شرایطی که دسترسی آسانتر به خدمات درمانی ندارند از فرزندآوری ناامید کرده است.

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
شخصیت شناسی جالب با اعداد تاریخ تولد

روان  شناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. به مثال زیر توجه کنید:
 

فرض می کنیم که شما متولد 29 اردیبهشت 1364 هستید.اردیبهشت ماه دوم (2) سال است پس :

تفسیر جالب اعداد تاریخ تولد  

به مثال بالا دقیق توجه کنید تا بتوانید سن خود را حساب کنید

شماره تولد 9 است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید.

 

تفسیر اعداد:

1- خالق و مبتکر:

“”یک”” ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال “”یک”” ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند .
 
همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که “”بهترین”” باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند.

 

2- پیام آور صلح :

“”دو”” ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد. اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند.

 

3- قلب تپنه دزندگی :

“” سه “” ها ایده آلیست هستند، بسیار فعال،اجتماعی،جذاب،رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل .خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه آنها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یاد بگیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند.

 

4- معشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند

 

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
با این راهکارها به سوی مهربانی قدم بردارید

اگر می‌خواهید به دیگران مهربانی کنید اما راهش را نمی‌دانید، ۱۰۰ راه برای مهربانی کردن به شما پیشنهاد می‌دهیم:

۱. برای کارگران محل شیرینی تازه ببرید.

۲. برای بانک‌های غذایی مخصوص کمک به نیازمندان، موادغذایی جمع‌آوری کنید.

۳. با خودتان گل به محل‌کار ببرید و آن را بین همکارانتان تقسیم کنید.

۴. از گل‌فروشی محل بخواهید که آسایشگاه سالمندانی که می‌شناسید را با گل تزئین کند.

۵. هزینه تحصیل یک دانش‌آموز نیازمند را بر عهده گرفته و هر از چندگاهی پیشرفت درسی او را کنترل کنید.

 

۶. برای آموزش و تدریس در مدارس دولتی داوطلب شوید.

۷. به یک نیازمند کمک کنید. همه توجه‌تان را به او داده و خوب به درد و دل او گوش دهید.

۸. تاجران می‌توانند درصدی از درآمد روزانه‌شان را صرف یک جنبش مردمی کنند.

۹. برای همکارانتان یک غذا یا تنقلات خوشمزه ببرید.

۱۰. دانش‌آموزان می‌توانند برای تمیز کردن کلاس و مدرسه به نظافتچی مدرسه یا کمک کنند.

 

۱۱. برای یک غریبه یک پیتزا بخرید.

۱۲. بین بچه‌های محل آب‌نبات پخش کنید.

۱۳. به آسایشگاه سالمندان سر زده و برایشان میوه و شیرینی ببرید.

۱۴. چند ساعت از وقتتان را گذاشته و بچه یکی از آشنایان را نگه دارید تا والدین او به کارهایشان برسند.

۱۵. روی برگه‌هایی جملات انرژی‌بخش بنویسید و زیر برف‌پاک‌کن ماشین‌ها بگذارید.

 

۱۶.یک روز در ماه را در اداره یا محل‌کار روز نیکوکاری نام بگذارید و کمک‌های همه را برای نیازمندان جمع‌آوری کنید.

۱۷. به مشتریانتان برای رفع خستگی نوشیدنی تعارف کنید.

۱۸. مهمانی‌ بگیرید و از هر مهمان بخواهید که برای یکی دیگر از مهمانان هدیه‌ای خاص بیاورد.

۱۹. با تلفن زدن، فرستادن کارت، گل یا موادغذایی از محرومان یاد کنید.

۲۰. به دیدن دوستانتان که می‌روید، برایشان میوه تازه ببرید.

 

۲۱. حداقل روزی یکبار دیگران را تحسین کنید.

۲۲. به دیدن افراد بی‌خانمان بروید و احوالشان را جویا شوید.

۲۳. به رهگذران بادکنک بدهید.

۲۴. به موتوری‌ها نوشابه خنک دهید.

۲۵. همسایه خوبی باشید. هرازگاهی به دیدن همسایه‌هایتان بروید و برایشان شیرینی تازه ببرید.

 

۲۶. افراد پیاده‌ای که در مسیر می‌بینید را برسانید.

۲۷. برای مرتب کردن چمن‌های حیاط به همسایه‌تان کمک کنید.

۲۸. به هرکسی که در روز می‌بینید، یک حرف قشنگ بزنید.

۲۹. برای بچه‌های مدرسه نزدیک خانه‌تان تنقلات ببرید.

۳۰. در یک مرکز کمک‌رسانی برای کمک داوطلب شوید.

 

۳۱. در روزهای بارانی به کسانیکه می‌خواهند تا اتومبیل خود بروند چترتان را قرض بدهید.

۳۲. هدیه لبخندتان را به همه ارزانی کنید.

۳۳. یادداشتی به خانه بفرستید و والدینتان را از کارهای خوبتان مطلع کنید.

۳۴. یک کودک بی سرپرست را از مرکز‌های نگهداری کودکان به سرپرستی قبول کنید.

۳۵. برای حمل بار و بسته‌های خرید در فروشگاه و خیابان به دیگران کمک کنید.

 

۳۶. در کتابخانه‌ها یا کتابفروشی‌ها میزبان برنامه‌های خاص شوید.

۳۷. ۱۰ دقیقه از وقت خود را برای پاسخ دادن به تلفن‌های منشی محل‌کارتان اختصاص دهید تا بتواند کمی وقت آزاد داشته باشد.

۳۸. برای کتاب خواندن در کلاس برای بچه‌ها داوطلب شوید.

۳۹. برای معلم‌ها و اساتیدتان گل و یادداشت قدردانی ببرید.

۴۰.در محیط مدرسه، آسایشگاه‌ها و محیط‌های مشابه مهربانی کردن را رونق دهید.

 

۴۱. دوستی را در آغوش بگیرید.

۴۲. به فرزندانتان بگویید چرا دوستشان دارید.

۴۳. برای پدر یا مادرتان یادداشتی بنویسید و بگویید چرا اینقدر برایتان ارزش دارند.

۴۴. از یکی از دوستانتان تعریف کنید.

۴۵. یک یادداشت تشکر برای کسی بنویسید که به طریقی مثبت بر زندگیتان تاثیر گذاشته‌ است.

 

۴۶. به کسانیکه در راه رفتن به محل‌کارشان هستند چای تعارف کنید.

۴۷. به مراکز نگهداری از سالمندان بروید و برایشان وقت بگذارید.

۴۸. خون اهدا کنید.

۴۹. با لبخند، هدیه و گل به ملاقات بیماران در بیمارستان بروید.

# ۵۰. ۵۰ کار بعدی را امتحان کنید.

 

۵۱. در گلدان‌ها یا باغچه همسایه‌تان گل بکارید.

۵۲. جای پارکتان را به راننده‌ دیگری بدهید.

۵۳. به پیکی که برایتان چیزی آورده، یک خوردنی خوشمزه بدهید.

۵۴. رایگان ماشین دیگران را بشویید.

۵۵. برچسب‌هایی که دیوار همسایه را زشت کرده‌اند را تمیز کنید.

 

۵۶. به رئیستان بگویید که کار او عالی است.

۵۷. به کارمندانتان بگویید که چقدر از کارشان راضی هستید.

۵۸. اجازه دهید کارمندانتان گاهی‌اوقات یک ساعت زودتر به خانه بروند.

۵۹. با دوستانتان برای تمیز کردن و پاکسازی فضاهای سبز بروید.

۶۰.از راننده تاکسی یا اتوبوس برای رانندگی خوبش تشکر کنید.

 

۶۱. از همه کارمندان شرکتتان بخواهید که آن روز برای یکی از همکاران خود یک کار خوب انجام دهند.

۶۲. به یک غریبه بلیط تماشای مسابقه فوتبال یا کنسرت بدهید.

۶۳. به گارسن یک انعام فوق‌العاده بدهید.

۶۴. برای پلیس یا ماموران آتش‌نشانی کیک یا پیراشکی ببرید.

۶۵. در را برای دیگران باز کنید.

 

۶۶. پول غذای فرد پشت سرتان در صف را بپردازید.

۶۷. به رئیس کسی که کمکتان کرده نامه‌ای بنویسید و از کارمند او تعریف کنید.

۶۸.یک دسته گل روی میز یکی از همکارتان بگذارید که رابطه چندان خوبی با او ندارید.

۶۹. با یکی از اعضای خانواده که جدا زندگی می‌کند تماس بگیرید و حال او را جویا شوید.

۷۰. برای انجام تعمیرات فرد سالخورده‌ای که تنها زندگی می‌کند، داوطلب شوید.

 

۷۱. پول بلیط فردی که پشت سرتان در صف سینما ایستاده است را پرداخت کنید.

۷۲. برای بچه‌های مهدکودک نزدیک خانه‌تان اسباب‌بازی ببرید.

۷۳. برای پیک‌های ارسال غذا گل ببرید تا همراه غذا به در خانه افراد ببرند.

۷۴. هر چند وقت یکبار همه دوستانتان را دور هم جمع کنید و سوپرایزی که باعث خوشحالی هرکدام می‌شود، به آنها اهدا کنید.

۷۵. با دانش‌آموزی که تازه به مدرسه‌تان وارد شده یا یک همکار تازه‌وارد دوست شوید.

 

۷۶. با فرستادن یک ایمیل یا یک هدیه کوچک برای یکی از دوستانتان که خیلی وقت است با او در تماس نیستید، دوستی را تازه کنید.

۷۷. برای یک هفته، هر حرکت سخاوتمندانه‌ای که به فکرتان می‌رسد را انجام دهید و آخر هفته نتیجه آن را روی خودتان ارزیابی کنید.

۷۸. پیشنهاد دهید که سبد یا چرخ خرید را برای یک نفر که خریدهای خود را در ماشین گذاشته است به فروشگاه برگردانید.

۷۹. فرد جدیدی را به شام دعوت کنید.

۸۰. به بچه‌هایی که در طول روز می‌بینید کاغذرنگی برای درست کردن کاردستی بدهید.

 

۸۱. یک کارت تشکر و قدردانی بنویسید و به طور خاص از فرد مورد نظرتان تشکر کنید.

۸۲. بگذارید اول نفر پشت سرتان در صف خرید کارش را انجام دهد.

۸۳. وقتی راننده‌ها می‌خواهند از شما سبقت بگیرند یا جلویتان بیایند، با لبخند یا تکان دادن دست به آنها اجازه دهید.

۸۴.برای بچه‌هایی که در خیابان مشغول فوتبال بازی کردن هستند، نوشیدنی خنک ببرید.

۸۵. صفحات وب‌سایت‌هایی درمورد مهربانی که می‌شناسید را به دیگران معرفی کنید.

 

۸۶. به کمک یک کودک برای پرنده‌ها آشیانه بسازید.

۸۷. به فردی بی‌خانمان یک سبد موادغذایی اهدا کنید.

۸۸. بلند‌بلند بخندید و لبخندتان را سخاوتمندانه تقسیم کنید.

۸۹. جلوی در خانه‌تان یک درخت بکارید.

۹۰. لیستی از کارهایی که می‌توانید برای رواج مهربانی در دنیا انجام دهید، تهیه کرده و از دوستی بخواهید که او هم این کار را بکند. بعد لیست‌هایتان را با هم تعویض کرده و هر ماه یکی از آن کارها را انجام دهید.

 

۹۱. یک دوربین فوری برداشته، به سطح شهر بروید، از مردم عکس گرفته و عکسشان را به آنها بدهید.

۹۲. زباله‌های اطراف را جمع‌آوری کنید.

۹۳. به یکی از معلم‌های سابقتان نامه‌ای بفرستید و از آنها برای تغییری که در زندگیتان ایجاد کردند تشکر کنید.

۹۴. برای یکی از دوستانتان، به طور ناشناس هدیه بفرستید.

۹۵. لباس‌های اعضای خانواده را برایشان اتو بزنید.

 

۹۶. برای یک مدرسه یا موسسه آموزشی کتاب بخرید.

۹۷.یک چک با مبلغی که برایتان مقدور است، برای آشنایی بفرستید که می‌دانید مشکل مالی دارد.

۹۸. یکی از آشنایان را برای شام به رستوران دعوت کنید.

۹۹. به دوستتان پیشنهاد دهید که فرزندش را به کلاس رقص ببرید.

۱۰۰. یکی از دوستان قدیمی خود را پیدا کنید و با او قرار بگذارید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 48
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
اگر در آستانه ازدواج هستید حتما بخوانید

در اینجا 10 واقعیت مهم را درباره عشق و ازدواج برای شما می گوییم که هر فرد بالغی در آستانه ازدواج باید از آنها مطلع باشد.

1-روابط موفق با یافتن یک فرد مناسب و شایسته آغاز نمی شوند، بلکه با مناسب و شایسته بودن خود فرد آغاز می شوند. اطرافیان شما آینه ای از خود شما هستند. اگر اطرافیان تان را نمی پسندید، بدانید که خود واقعی تان مطلوبتان نیست. اگر به دنبال همسری قدرتمند و بالغ هستید، باید خودتان فرد بالغ و مستقل و توانمندی باشید. اگر به دنبال فردی صاف و پاک می گردید، باید ابتدا صافی و پاکی را در خودتان ایجاد کنید.

 

2-گاهی، فردی که مجذوب او می شویم، کسی است که ما همیشه آرزو داشته ایم شبیهش باشیم یا در رابطه گذشته خود قادر به حل، کنار آمدن و یا دستیابی به آن نبوده ایم. ازدواج با چنین فردی، سرنوشت خوبی ندارد. چرا که جذب شدن افراد متفاوت به هم بعد از مدتی کسالت بار می شود و از سوی دیگر، یک طرف رابطه از این که مدام به طرف دیگر سرویس دهد و کمبودهای او را برطرف کند خسته خواهد شد.

 

3-شاید برخی افراد به دلیل رفع نیازهای مادی یا جنسی کنار یکدیگر زندگی کنند اما واقعیت آن است که افراد بطور ناخودآگاه وابسته فردی می شوند که نیازهای احساسی آنان را ارضا می کند. بنابراین، در انتخاب همسر کسی را پیدا کنید که شما را به لحاظ فکری، حسی و عاطفی سیراب می کند. شیفتگی و عاشقی یک نوع وابستگی است. بنابراین برای اینکه فردی را شیفته خود کنید، بکوشید نیازهای احساسی و معنوی وی را برآورده سازید.

 

4-تنهایی و عزت نفس پایین دو عامل بسیار تاثیر گذار هستند که بسیاری را بر آن می دارد که در یک رابطه ناسالم وارد شوند یا بمانند. این افراد تصور می کنند یک رابطه ناسالم بهتر از فقدان رابطه و تنهایی است. اما واقعیت این است که آسیب های ماندن در یک رابطه سرد، کسالت بار، معیوب و یک طرفه بسیار بیشتر از تنهایی است.

 

5-زنان عمدتاً مجذوب مردانی می شوند که قدری تودار و خوددار باشند، خود را نیازمند و وابسته زن نشان ندهند و از نظر احساسی کمی دور از دسترس به نظر برسند. اما این فقط در ابتدای رابطه معنا دارد. در زندگی مشترک، نیاز به نزدیکی عاطفی و محبت دیدن و محبت کردن وجود دارد. با تمام این ها یک نکته همیشه ثابت است. هیچ زنی از مرد ضعیف، وابسته، ناتوان، بی تکلیف و التماس کننده خوشش نمی آید. در واقع آنها از مردهای فاقد اعتماد بنفس، وابسته، مردد، بدون برنامه، غیر ماجراجو و ترسو گریزانند.

تنهایی و عزت نفس پایین دو عامل بسیار تاثیر گذار هستند که بسیاری را بر آن می دارد که در یک رابطه ناسالم وارد شوند یا بمانند. این افراد تصور می کنند یک رابطه ناسالم بهتر از فقدان رابطه و تنهایی است

 

6-به همان نسبت، مردان هم جذب زنانی می شوند که درجاتی از استقلال احساسی و فکری را از خود بروز می دهند. اما زن زیادی مستقل، زنی که لجباز و یک دنده باشد و حرف حرف خودش باشد یا خود را از مرد جماعت بی نیاز نشان دهد، به هیچ عنوان مطلوب مردها نیست. زنانی که در عین زنانگی، تعقل و استقلال، به مردشان تکیه می کنند و به او فرصت می دهند هدایت قایق زندگی را به دست بگیرد، همان زنانی هستند که مردها دوست دارند برای همه عمر در کنارشان باشند.

 

7-افراد خواهان چیزی هستند که نمی توانند داشته باشند. بنابراین خود را کاملاً در اختیار کسی قرار ندهید. در همان ابتدای آشنایی تمام اطلاعات شخصی، دانش، استعدادها و عشق خود را برای همسر آینده تان آشکار نسازید. اجازه دهید او ذره ذره شما را کشف کند. در دوران نامزدی یا آشنایی تمام وقت خود را به شریک زندگی تان اختصاص ندهید. بگذارید وقتی هم برای دلتنگ شدن بماند.

 

8-ازدواج به ما کمک می کند تا صفاتی نظیر صداقت، دلسوزی، بخشایش، خدمت کردن، از خود گذشتگی، فداکاری، مسئولیت پذیری، تعهد، همکاری، همدلی، اعتماد و عشق غیر مشروط را در خود پرورش دهیم. ازدواج به ما کمک می کند تا مهارت های رفع اختلاف، روابط اجتماعی و ارتباط موثر را بیاموزیم. ازدواج به ما کمک می کند تا به بلوغ هیجانی و اجتماعی برسیم. در واقع، ازدواج بیشتر از دستاوردهای مادی، دستاوردهای روحی دارد و کیفیت رفتارهای شما را بهبود می بخشد.

 

9-شما جزء اصلی هر رابطه ای هستید. بنابراین هرگاه می خواهید یک رابطه سالم و محبت آمیز با دیگران داشته باشید، اول باید با خودتان رابطه ای سالم و محبت آمیز برقرار کنید. و این امر میسر نمی شود مگر با کشف و شناخت “خود اصیل” و “خود حقیقی” تان. خودتان را دوست داشته باشید تا بتوانید دیگران را دوست داشته باشید. به خودتان احترام بگذارید تا بتوانید به دیگران احترام بگذارید. به خودتان مطمئن باشید تا بتوانید به دیگران اعتماد کنید.

 

10-در پایان بدانید که تعریف یک رابطه موفق فقدان تضادها، اختلاف سلیقه ها وعقاید متفاوت نیست، بلکه هنر تحمل پذیری، پذیرش، احترام گذاشتن و کنار آمدن با تفاوت ها و تضادها است.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 42
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
چگونه با بی حوصلگی و خستگی مبارزه کنیم؟

-قبل از هر چیز به خود و کیفیت زندگیتان علاقمند باشید، بد نیست به بخش نوازشگر وجودی خود نیز مجال فعالیت دهید، بخشی که از شما حمایت کرده و مواقعی که در وضعیت روحی نامناسبی بسر می برید، شما را نوازش می کند.

 

 
-بین خودتان و مشکلات فاصله بیندازید حتی برای مدت کوتاهی.

-در این مواقع به ذهنتان مرخصی دهید. گهگاه لازم است به یک مسافرت ذهنی بروید.

-سپردن خود به دامن طبیعت همراه با فعالیت بدنی سبک و نرم، بسیار اثربخش خواهد بود.

 

-تغییرات هرچند کوچک در سبک زندگی را از یاد نبرید البته همراه با سادگی چرا که شادی در سادگی است و از خلاقیت در جنبه های مختلف زندگی خود استفاده کنید با اینکار از یکنواختگی و روزمرگی عذاب آور فاصله می گیرید.

-می توانید برای علایق رمانتیک خود وقت بیشتری صرف کنید احتمالاً با اینکار احساس آرامش و شادى به شما دست خواهد داد.
 
-دید خود به مسایل را تغییر دهید ضمن آنکه نگاه مثبت و خوش بینانه را در خود تقویت کنید.

 

-ارتباط خود با اطرافیان و یا افراد جدید و بخصوص کسانی که حس خوبی نسبت به آنها دارید را افزایش دهید.

-واقع بین باشید، قرار نیست با پیش آمدن هر مسئله‌ای زندگی و آینده شما تباه شود.

-مرور خاطرات زیبا و ورق زدن آلبوم عکس و یاد کردن مجدد از یک آشنای قدیمی، احساس شما را تغییر خواهد داد.

 

-سعی کنید هر از چند گاهی در زندگی خود تغییراتی هر چند جزئی ایجاد کنید.

-بی کاری و فقدان فعالیت یک عامل مهم در ایجاد بی حوصلگی ست. دست به کارشوید با نشستن و به نقطه ای خیره شدن چیزی عوض نمی شود. برخیزید و به کاری مشغول شوید.

-حس پوچی و این باور که زندگی، شغل و فعالیتهای شما بی معنی است میتواند شما را تا مرز افسردگی پیش برد. شما نباید زندگی خود را یک دایره بی پایان و هدف بدانید. این وظیفه خود شماست که به زندگی خود معنا بخشید.

 

 
-هر روز یک چیز جدید یاد بگیرید و به علم خود بیفزایید.

-خود را به چالش بکشانید. به فعالیتی دست بزنید که در شما استرس ملایمی ایجاد می کند. مانند برد و باخت (در بازی، ورزش) یا پذیرش ایده های جدید.

-به یاد داشته باشید که هیچ چیز کسالت بار و خسته کننده نیست بلکه این ذهن بی حوصلگی شماست که همه چیز را کسل کننده می بینید. بی حوصلگی یک امرنسبی و درونیست. افکار خود را تغییر دهید تا احساسات شما نیز تغییر یابند.

 

-حس کنجکاوی خود را بر انگیزید. نسبت به پیرامون خون بی تفاوت نباشید. سعی کنید از همه چیز سر در بیاورید.البته به غیر از مسائل شخصی دیگران.

-خیال پردازی کنید. خیال پردازی بیش از حد سبب دور افتادن شما ازواقعیتها و حقایق می گردد اما از تخیل خود می توانید در رفع بی حوصلگی کمک بگیرید. خیال پردازی کنید و به آرزوهای خود دست یابید.
 
-تکرار فعالیتهای روزمره یا از روی عادت بسیار خسته کننده است. بنابراین دیگر ایده ها، گزینه ها واحتمالات را هم انتخاب کنید. مثلا هر روز برای صبحانه چای شیرین نخورید، یک روز هم قهوه یا شیر بخورید یا هر روز سر یکساعت فعالیت خاصی را انجام ندهید. هراز گاهی طرز لباس پوشیدن یا مدل موی خود را تغییر دهید.

 

-هر بار سر قرار ملاقات یک دست لباس مشابه به تن نکنید یا در کافی شاپ فقط میلک شیک سفارش ندهید. با یک هدیه بدون مناسبت طرف مقابل خود راغافلگیر کنید.

-تکراری نباشید.

-گاهی عوامل فیزیولوژیک نیز در ایجاد احساس کسالت موثر هستند به وضعیت جسمی خود اهمیت داده و با پزشک مشورت نمایید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د

میل جنسی یكی از موضوعات بسیار پیچیده‌ است. یكی از دلایل این پیچیده‌ بودن مساله ریتم زیستی میل جنسی است. شاید به این مساله توجه كرده باشید كه برخی افراد صبح‌ها میل جنسی بیشتری دارند در حالی كه برخی افراد شب‌ها گرایش بیشتری به برقراری رابطه پیدا می‌كنند.

 

در برخی افراد در زمستان میل جنسی كاهش می‌یابد و در برخی دیگر برعكس… دانشمندان تاكنون موفق به شناسایی ریتم های زیستی مختلفی شده‌اند كه پاسخگوی نیازهای ماست و می‌تواند به توانایی‌هایمان ریتم خاصی بدهد. میل جنسی نیز بدون شك از این محدوده خارج نیست. برخی چرخه های درونی مربوط به سلول‌ها یا ترشح هورمون‌ها و برخی چرخه های بیرونی مانند روز و شب و فصل‌ها بر میزان و شدت میل جنسی تاثیر می‌گذارند.

 

برخی به اشتباه گمان می‌كنند نعوظ صبحگاهی به معنی تمایل مرد به برقراری رابطه جنسی در ساعت های اولیه روز است. در حالی كه این تفكر اشتباه است. در واقع در آغاز روز، بین ساعت 7 تا 9 میزان دو هورمون تستوسترون و كورتیزول افزایش می‌یابد. فعالیت همزمان این دو هورمون نشانه‌ای واضح دارد كه همان نعوظ است. این موضوع هیچ ارتباطی به تمایلات جنسی ندارد مگر اینكه فردی بخواهد از آن در این جهت استفاده كند.

 

ساعت 5 تا 7 عصر از نظر بیولوژیك بهترین زمان برای برقراری یك رابطه جنسی در مردان است زیرا انرژی در حداكثر است و تمامی حس‌ها بیدارند. در زنان این موضوع ارتباط نزدیكی با سیكل ماهانه آنها دارد. میل جنسی در زنان دقیقا قبل از تخمك‌گذاری بسیار بالاست. البته این موضوع از یك خانم تا خانم دیگر متفاوت است.

 

برخی خانم‌ها قبل از آغاز پریود یا حتی طی دوره، میل جنسی بالایی دارند در حالی كه برخی دیگر دچار نشانگان نزدیك ماه می‌شوند و بعد از اتمام دوره پریود میل جنسی آنها افزایش می‌یابد اما در مورد مردان زمان مشخصی در طول ماه برای افزایش یا كاهش میل جنسی وجود ندارد. تقریبا می‌توان گفت این میل همیشه در مردان بیدار است. بر اساس آمار فروش كاندوم به نظر می‌رسد میل جنسی در تابستان بیش از زمستان فعال است. در واقع نور شدید تابستان برخی ساختارهای دخیل در هورمون‌های جنسی مانند هیپوتالاموس و هیپوفیز را فعال می‌كند و سبب می‌شود میزان انرژی و تمایل جنسی افزایش یابد. گرما نیز در این میان بی‌تاثیر نیست.

 

گرما سبب سبكی بیضه‌ها شده و از نظر بصری میل جنسی را در مرد بالا می‌برد. مساله دیگر كه سبب افزایش میل جنسی در تابستان می‌شود وجود فرومون‌های موجود در عرق است. شاید این تركیبات به نظر خیلی مهم‌ نرسند و بر میل جنسی تاثیر مستقیم نگذارند ولی تاثیر مستقیمی بر احساسات و جذب دو جنس مخالف به هم دارند. نكته دیگر اینكه میزان ترشح تستوسترون در مردان در این فصل بالا می‌رود و باعث تلاش بیشتر و گرایش بالاتر به سمت كار، ورزش و البته رابطه جنسی می‌شود.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 52
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
کلید های طلایی برای ایجاد محبت در زندگی

 به درختى تناور تبديل گردد و ريشه‌ی آن، در اعماق جان زن و مرد نفوذ كندجمله‌های‌ کلیدی برای جذب همسر زندگی زناشویی را بايد چون نهالى دانست.

كه لازم است تمام تمهيدات را به‌كار بست تا اين نهال سست و شكننده، حفظ و بارور شود و به درختى تناور تبديل گردد و ريشه‌ی آن، در اعماق جان زن و مرد نفوذ كند.آن‌چه در این میان دارای اهمیت می‌باشد، محبت و شيوه‏هاى صحیح ابراز آن است. محبت بين زن و مرد، اكتسابى‌ست، بدين معنا كه هم زن و هم مرد، بايد شيوه‏هاى ابراز آن را آموزش ديده، تمرين كنند و به‌كار برند.

 
در این شماره به جمله‌های کلیدی که بیان آن‌ها از زبان آقایان به همسرشان در ایجاد یک زندگی شاد و سالم، پراهمیت می‌باشد می‌پردازیم. و در شماره‌ی بعد به بررسی این مسأله در خصوص خانم‌ها اشاره خواهیم داشت.

 

«روز خوبی داشتی؟»

هنگامی‌كه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش می‌كنید، برداشت او این خواهد بود كه شما انسان بافكری هستید و مشتاق‌اید بدانید او ساعات كاری خود را چگونه سپری كرده است این سؤال، به همسر شما مجوز آن را خواهد داد كه مدتی در مورد كوچك‌ترین اتفاقاتی كه برایش افتاده، صحبت نماید (پس برای مدت زمانی طولانی، آماده‌ی نشستن و شنیدن داستان‌های او شوید!) همسر شما، به آن‌چه كه در فكر شما می‌گذرد، توجه زیادی دارد. با این عمل، به او فرصتی می‌دهید تا با گفت‌وگو، شما را به‌عنوان محرم ‌اسرار خود در نظر بگیرد.

اگرچه ممكن است بیش از زمانی كه انتظار دارید، مجبور به شنیدن صحبت‌هایش شوید، اما وقتی تمام شد، او علاقه‌مند به صحبت در مورد شما خواهد بود.

 

«تو زیباترینی!»

همان‌طور كه مشخص است، این جمله به او می‌رساند كه برای شما جذاب است. از طرف دیگر، باعث افزایش اعتمادبه‌نفس در او خواهد شد. شما به همسر خود اطمینان می‌دهید که به او علاقه دارید. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان، ارتقای چشم‌گیری خواهد داد. همچنین بیان این جمله، به او تفهیم می‌كند كه شما تا چه حد برایش ارزش قائل هستید.

 

«در مورد (هرچیزی) چه احساسی داری؟»

پرسیدن این سؤال، به همسرتان نشان‌می‌دهد كه شما خالصانه برای احساسات او اهمیت قائل هستید. زن‌ها عاشق بیان احساسات‌شان در مورد هر موضوع قابل تصوری می‌باشند. این سؤال، بیان‌گر جنبه‌ی مهربانی و دلسوزی یك فرد است. وقتی همسرتان درمی‌یابد كه شما توجه‌تان را به او مبذول داشته‌اید، او نیز متقابلاً احساسات خود را با شدت بیش‌تری، اهدا خواهد نمود.

 

«تو واقعاً زرنگ و باهوشی.»

با تصدیق نمودن هوش و ذكاوت او، این مفهوم را می‌رسانید كه علاوه‌بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فكر توانمندش نیز شده‌اید. همسر شما با شنیدن این جمله، در مورد همه‌ی جوانب زندگی خود، احساس رضایت و خشنودی خواهد نمود. این سخن، نشانه‌ی احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب می‌گردد. زن‌ها، عاشق مردان صمیمی و خوش‌قلب می‌باشند و هیچ‌چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذكاوت آنان، نمی‌تواند صفات عالی شما را آشكار نماید.

 

«می‌خواهم همه‌ی عمرم را با تو سپری كنم.»

هنگامی‌كه این جمله را بیان می‌دارید، او را به تداوم تعهدتان، مطمئن می‌سازید و به‌تبع، همدلی همیشگی او را خواهید داشت.

 

«تو بهترین دوست منی.»

به این معنی است كه برای رابطه‌تان ارزش قائل هستید و مایل‌اید كارهایی را به همراه او انجام دهید كه مردان دیگر ممكن است قادر به انجام آن‌ها نباشند. همسرتان بعد از شنیدن این جمله، پیوستگی مقاومت‌ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود. این جملات، شما را در نظر او به‌جای یك فرد عادی، به انسانی جذاب تبدیل

 

«تو یك مادر ایده‌آل خواهی شد (يا هستي).»

اغلب زن‌ها آرزو دارند كه روزی بچه‌دار شوند. هم‌چنین بیش‌تر مواقع با خود كلنجار می‌روند كه آیا در این راه موفق خواهند بود یا نه. با گفتن این جمله، به او اطمینان می‌دهید كه به‌طور حتم به هدفش خواهد رسید، به‌علاوه با ارضای نیازهای درونی‌اش، باعث آرامش و تسكین او می‌شوید. بیان این كلمات از زبان شما به‌عنوان یك همسر، او را تبدیل به خوشحال‌ترین انسان روی زمین خواهد نمود.

 

«تو زندگی منو كامل می‌كنی.»

این جمله می‌گوید كه او، تنها فرد مورد علاقه‌ی شماست. همه‌ی زن‌ها دوست‌دارند این جمله را از زبان شوهرشان بشنوند. بیان این عبارت، به مفهوم آن است كه همسر خود را به‌طور كامل پذیرفته‌اید و او مکملی همیشگی برای شماست. به این‌ترتیب در همسرتان، احساسی لذت‌بخش و پایدار به‌وجود خواهد آمد. این جمله تأکید می‌کند كه شما در زندگی، به او نیاز داشته و نمی‌توانید بدون او به زندگی ادامه دهید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 46
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()